22 .   نحوه‌ تعيين‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ حق‌ تقدم‌ خريداري‌ شده‌ مشابه‌ با خريد سهام‌ است‌. همچنين‌ چنانچه‌ واحد تجاري‌ در نتيجه‌ افزايش‌ سرمايه‌ واحد سرمايه‌پذير صاحب‌ حق‌ تقدم‌ شود وجوه‌ پرداختي‌ بابت‌ سهام‌ جديد يا واگذاري‌ مطالبات‌ سود سهام‌ نقدي‌ از اين‌ بابت‌ به‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ سرمايه‌گذاري‌ اضافه‌ مي‌شود. در موارد بالا پس‌ از حصول‌ اطمينان‌ از دريافت‌ سهام‌ جديد به منظور تعيين‌ مبلغ‌ دفتري‌ هر سهم‌، جمع‌ مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ قبلي‌ و بهاي‌ تمام‌شده‌ حق‌ تقدم‌ تحصيل‌ شده‌ به‌ كل‌ سهام‌ موجود از بابت‌ سرمايه‌گذاري‌ مربوط‌ تسهيم‌ مي‌شود.

23 .     چنانچه‌ سرمايه‌گذاري‌ تحصيل‌ شده‌ دربرگيرنده‌ حداقل‌ سود تضمين‌ شده‌ يا سود سهام‌ تعلق‌ گرفته‌ و دريافت‌ نشده‌ باشد، بهاي‌ تمام‌ شده‌ سرمايه‌گذاري‌ عبارت‌ از بهاي‌ خريد بعد از كسر هرگونه‌ سود تعلق‌ گرفته‌ و دريافت‌ نشده‌ خواهد بود.

24 .   مبالغ‌ سود تضمين‌ شده‌، حق‌‌امتياز و سود سهام‌ حاصل‌ از سرمايه‌گذاري‌، بازده‌ سرمايه‌گذاري‌ است‌ و عموماً درآمد تلقي‌ مي‌گردد. با اين‌ حال‌ در برخي‌ شرايط‌، مثلاً، در مواردي‌ كه‌ سود سهام‌ عادي‌ شركت‌ سرمايه‌پذير، از محل‌ اندوخته‌ها يا سود انباشته‌ مصوب‌ پيش‌ از تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌ اعلام‌ مي‌شود اين‌ گونه‌ مبالغ‌ معرف‌ بازيافت‌ بخشي‌ از بهاي‌ تمام ‌شده‌ سرمايه‌گذاري‌ است‌ و درآمد محسوب‌ نمي‌شود. به‌ بيان‌ ديگر، بهاي‌ تمام‌ شده‌ سرمايه‌گذاري‌ تنها هنگامي‌ بابت‌ سود سهام‌ دريافتي‌ يا دريافتني‌ كاهش‌ داده‌ مي‌شود كه‌ سود سهام‌ مزبور مازاد بر سهم‌ شركت‌ سرمايه‌گذار از سودهاي‌ مصوب‌ شركت‌ سرمايه‌پذير پس‌ از تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌ باشد.

انعكاس‌ به‌ ارزش‌ بازار

25 .   استفاده‌ از ارزش‌ بازار در مورد سرمايه‌گذاري‌ سريع‌المعامله‌ در بازار عملاً موجب‌ مي‌شود كليه‌ تغييرات‌ در ارزش‌ بازار سرمايه‌گذاري‌ در صورتهاي‌ عملكرد مالي‌ شناسايي‌ شود صرف‌نظر از اينكه‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌ فروش‌ رسيده‌ يا نرسيده‌ باشد. كاربرد اين‌ مبناي‌ اندازه‌گيري‌ در تعيين‌ مبلغ‌ دفتري‌ آن‌ گروه‌ از سرمايه‌گذاريهاي‌ سريع‌المعامله‌ در بازار كه‌ به عنوان‌ داراييهاي‌ جاري‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شوند به‌ دلايل‌ زير مناسب‌ است‌:

الف.  نتيجه‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ بنحو مطلوب‌تري‌ منعكس‌ مي‌شود چون‌ هرگونه‌ افزايش‌ در ارزش‌ بازار سرمايه‌گذاري‌، به‌ سبب‌ مستند بودن‌ به‌ دريافت‌ وجه‌ نقد و يا انتظار قريب‌ به‌ يقين‌ به‌ دريافت‌ وجه‌ نقد، معرف‌ سود تحقق‌ يافته‌ دوره‌ است‌. مضافاً اين‌ مبنا ارزيابي‌ بهتري‌ از عملكرد مديريت‌ فراهم‌ مي‌كند.

ب .  از نقطه‌نظر واقعيت‌ اقتصادي‌ و يكنواختي‌ عمل‌، عيني‌ترين‌ ابزار براي‌ اندازه‌گيري‌ تأثير مالي‌ تصميمات‌ مربوط‌ به‌ خريد، فروش‌ و نگهداري‌ سهام‌ طي‌ دوره‌ است‌. اگرچه‌ سود يا زيان‌ ممكن‌ است‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ متبلور نشده‌ باشد، ليكن‌ واقعيت‌ اقتصادي‌ اين‌ است‌ كه‌ مديريت‌ از طريق‌ فروش‌ سرمايه‌گذاري‌، توانايي‌ تبلور آنها را داشته‌ ليكن‌ به‌عمد چنين‌ نخواسته‌ است‌.

ج‌  .  دستكاري‌ نتيجه‌ عمليات‌ توسط‌ مديريت‌ واحد تجاري‌ از طريق‌ انتخاب‌ زمان‌ فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ ناممكن‌ مي‌شود.

د   .  ارزش‌ بازار خاصه‌اي‌ از دارايي‌ است‌ كه‌ براي‌ مديريت‌ واحد تجاري‌ و ساير استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ بيشترين‌ اهميت‌ را دارد. افزون‌ بر اين‌، استفاده‌ از اين‌ روش‌ اشكال‌ در اندازه‌گيري‌ اقلام‌ مشابه‌ با قيمتهاي‌ متفاوت‌ را كه‌ تنها به‌لحاظ‌ خريد در زمانهاي‌ مختلف‌ ايجاد شده‌ است‌، از بين‌ مي‌برد.

تعيين‌ ارزش‌ بازار اوراق‌ سريع‌المعامله‌

26 .   در عمل‌، در هر مقطع‌ زماني‌، دو قيمت‌ براي‌ ارزيابي‌ اوراق‌ سريع‌المعامله‌ به‌ ارزش‌ بازار وجود دارد. اول‌: قيمت‌ ” پيشنهاد خريد“ است‌ كه‌ انتظار مي‌رود سرمايه‌گذاري‌ به‌ آن‌ قيمت‌ واگذار شود و دوم‌: قيمت‌ ” پيشنهاد فروش‌“ است‌ كه‌ انتظار مي‌رود يك‌ سرمايه‌گذار براي‌ تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌ بپردازد. قيمت‌ سومي‌ كه‌ مي‌تواند براي‌ مقاصد ارزيابي‌ بكار گرفته‌ شود، قيمت‌ ميانگين‌ بازار، يعني‌ ميانگين‌ قيمت‌ ” پيشنهاد خريد “ و ” پيشنهاد فروش‌ “ است‌. در عمل‌، تفاوت‌ بين‌ دو قيمت‌ مزبور در مورد يك‌ سرمايه‌گذاري‌ سريع‌المعامله‌ در بازار نسبتاً كم‌ است‌. درنتيجه‌ در اين‌ استاندارد قيمت‌ خاصي‌ تجويز نمي‌شود. واحدهاي‌ تجاري‌، قيمت‌ متناسب‌ با شرايط‌ خاص‌ خود را انتخاب‌ مي‌كنند. براي‌ بيشتر واحدهاي‌ تجاري‌، قيمت‌ صحيح‌ در تئوري‌، قيمت‌ پيشنهاد خريد است‌ ليكن‌ در عمل‌ قيمت‌ ميانگين‌ نيز قابل‌ قبول‌ است‌. به‌هرحال‌ هرمبنايي‌ كه‌ انتخاب‌ شود به‌طور يكنواخت‌ اعمال‌ خواهد شد. قيمتهاي‌ تاريخ‌ ترازنامه‌ را مي‌توان‌ از طريق‌ يك‌ كارگزار رسمي‌ و يا از طريق‌ بورس‌ اوراق‌ بهادار كسب‌ نمود. ارزش‌ بازار پرتفوي‌ سرمايه‌گذاري‌ براساس‌ تك‌ تك‌ سرمايه‌گذاريها محاسبه‌ مي‌شود.

27 .   بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ قيمت‌ اعلام‌ شده‌ بازار قيمتي‌ ميانگين‌ است‌ و اغلب‌ مبتني‌بر حجم‌ معيني‌ از معاملات‌ است‌. بنابر اين‌ ممكن‌ است‌ راهنماي‌ قابل‌ اتكايي‌ براي‌ استفاده‌ توسط‌ واحد تجاري‌ در شرايط‌ خاص‌ آن‌ نباشد. اين‌ امر بويژه‌ هنگامي‌ مصداق‌ دارد كه‌ سرمايه‌گذار، بيش‌ از اندازه‌ معمول‌ از يك‌ سرمايه‌گذاري‌ را در اختيار داشته‌ باشد. در چنين‌ شرايطي‌ واگذاري‌ كل‌ سرمايه‌گذاري‌ بدون‌ تغيير در قيمت‌ امكان‌پذير نيست‌ و بنابراين‌ قيمت‌ مزبور بايد درحدي‌ تعديل‌ شود كه‌ درآمد قابل‌ شناسايي‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ به‌نحوي‌ اتكاپذير قابل‌ اندازه‌گيري‌ باشد. البته‌ نحوه‌ معمول‌ واگذاري‌ توسط‌ واحد تجاري‌ (به‌صورت‌ يكجا يا بخش‌ بخش‌) بايد در روال‌ فعاليت‌ عادي‌ آن‌ در نظر گرفته‌ شود.

28 .   در شرايطي‌ كه‌ واگذاري‌ اجباري‌ باشد، قيمت‌ مؤثر ممكن‌ است‌ بنحو قابل‌ ملاحظه‌اي‌ كمتر از قيمت‌ اعلام‌ شده‌ بازار باشد. همچنين‌ حجم‌ سهام‌ موجود در بازار براي‌ معامله‌ نيز عامل‌ مهمي‌ در تعيين‌ قيمت‌ بازار است‌. دراين‌ شرايط‌ بايد مراتب‌ فوق‌ در تعيين‌ قيمت‌ بازار مورد توجه‌ خاص‌ قرار گيرد.

مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاريها

29 .     به استثنای سرمایه‌گذاریهای نگهداری شده توسط صندوقهای سرمایه‌گذاری و واحدهای تجاری مشابه که باید به ارزش بازار گزارش گردد، سرمايه‌گذاري‌ سريع‌المعامله‌ در بازار هرگاه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ شود بايد در ترازنامه‌ به‌ يكي‌ از دو روش‌ زير منعكس‌ شود:

الف .    ارزش‌ بازار، يا

ب‌  .    اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌.

 

30 .      چنانچه‌ ماهيت‌ و ميزان‌ سرمايه‌گذاري‌ به گونه‌اي‌ باشد كه‌ جذب‌ آن‌ توسط‌ بازار، بدون‌ تأثير با اهميت‌ در نرخ‌ بازار آن‌، ممكن‌ نباشد، قيمت‌ جاري‌ بازار بايد طوري‌ تعديل‌ شود كه‌ منعكس‌كننده‌ عوايدي‌ باشد كه‌ واحد تجاري‌ به طور واقع‌ بينانه‌، انتظار كسب‌ آن‌ را درصورت‌ واگذاري‌ سرمايه‌گذاري‌ در روال‌ عادي‌ فعاليت‌ تجاري‌ داشته‌ باشد.

31 .      ساير سرمايه‌گذاريهايي‌ كه‌ تحت‌ عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود، بايد در ترازنامه‌ به‌ يكي‌ از دو روش‌ زير منعكس‌ شود:

الف‌.    اقل‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌، يا

ب  .    خالص‌ ارزش‌ فروش‌.

32 .   استفاده‌ از ارزشهاي‌ جاري‌ تا ميزاني‌ كه‌ با خصوصيات‌ اتكاپذيري‌ و ملاحظات‌ منفعت‌ و هزينه‌ سازگار باشد، موجب‌ مي‌گردد اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ براي‌ استفاده‌كنندگان‌، در راستاي‌ ارزيابي‌ وضعيت‌ مالي‌ و عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ مفيد واقع‌ شود. بدين‌لحاظ‌ و باتوجه‌ به‌ دلايل‌ ذكر شده‌ در بند 25، سرمايه‌گذاري‌ سريع‌المعامله‌ در بازار را كه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ مي‌شود مي‌توان‌ به‌ ارزش‌ بازار آن‌ در ترازنامه‌ منعكس‌ كرد و هرگونه‌ افزايش‌ يا كاهش‌ در ارزش‌ آن‌ طي‌ دوره‌ را به عنوان‌ بخشي‌ از نتايج‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ در صورت‌ سود و زيان‌ شناسايي‌ شود. رويه‌ مجاز ديگر، انعكاس‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ مزبور به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌ در ترازنامه‌ است‌.

33 .   ساير سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ (غير از سريع‌المعامله‌ در بازار) به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ اوليه‌ وخالص‌ ارزش‌ فروش‌ در ترازنامه‌منعكس‌ مي‌شود. اين‌ سرمايه‌گذاريها، معمولاً به‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ انعكاس‌ مي‌يابد مگر در مواردي‌ كه‌ كاهش‌ در ارزش‌ سرمايه‌گذاري‌ قابل‌ تشخيص‌ باشد. رويه‌ مجاز ديگر، استفاده‌ از خالص‌ ارزش‌ فروش‌ است‌ هنگامي‌ كه‌ مبلغ‌ آن‌ به گونه‌اي‌ اتكاپذير قابل‌ اندازه‌گيري‌ باشد. اگر رويه‌ اخير انتخاب‌ شود، هرگونه‌ افزايش‌ و كاهش‌ مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ به عنوان‌ درآمد يا هزينه‌ سرمايه‌گذاريها در زمره‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ شناسايي‌ مي‌شود.

34 .     سرمايه‌گذاريهايي‌ كه‌ تحت‌ عنوان‌ دارايي‌ غيرجاري‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود بايد در ترازنامه‌ به‌ يكي‌ از روشهاي‌ زير منعكس‌ شود:

الف.           بهاي‌ تمام‌ شده‌ پس‌ از كسر هرگونه‌ كاهش‌ ارزش‌ انباشته.

ب  .           مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ به عنوان‌ يك‌ نحوه‌ عمل‌ مجاز جايگزين‌.

درصورت‌ انعكاس‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌، مطابق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 11 با عنوان‌ ” داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود“ عمل‌ مي‌شود با اين‌ تفاوت‌ كه‌ دوره‌ تناوب‌ تجديد ارزيابي‌ يك‌ سال‌ خواهد بود.

35 .   از آنجا كه‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ براي‌ مدت‌ طولاني‌ نگهداري‌ مي‌شوند، ارزش‌ بازار آنها از نظر مربوط‌ بودن‌ به‌ اندازه‌گيري‌ سود و زيان‌ دوره‌، اهميت‌ چنداني‌ ندارد زيرا كه‌ مديريت‌ واحد تجاري‌ قصد و يا توان‌ آن‌ را ندارد كه‌ اين‌ ارزش‌ را از طريق‌ فروش‌ آنها متبلور سازد. به‌ اين‌ دليل‌، سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ به‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌، پس‌ از كسر‌ كاهش‌ ارزش انباشته‌ آنها‌، در ترازنامه انعكاس‌ مي‌يابد. در نحوه‌ عمل‌ مجاز جايگزين‌، اين‌ سرمايه‌گذاريها را مي‌توان‌ براساس‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ آنها منعكس‌ نمود. اگر اين‌ رويه‌ انتخاب‌ شود، احتساب‌ هر گونه‌ افزايش‌ در ارزش‌ به عنوان‌ درآمد تحقق‌ يافته‌ دوره‌ مناسب‌ نيست‌. درعوض‌، مبلغ‌ هرگونه‌ افزايش‌ به عنوان‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ تلقي‌ مي‌شود و در سرفصل‌ حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ انعكاس‌ مي‌يابد. درصورت‌ انعكاس‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌، طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 11 با عنوان‌ داراييهاي‌ ثابت مشهود عمل‌ مي‌شود با اين‌ تفاوت‌ كه‌ در مورد تناوب‌ تجديد ارزيابي‌ مفاد بند 34 ملاك‌ عمل‌ قرار مي‌گيرد.

36 .   چنانچه‌ مديريت‌ واحد تجاري‌، سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ را به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ منعكس‌ كند، اين‌ ارزيابي‌ بايد همه‌ ساله‌ انجام‌ شود. بدين‌معني‌ كه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مجاز نيستند سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ را به‌ مبلغي‌ كه‌ نه‌ معرف‌ ارزش‌ جاري‌ و نه‌ معرف‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ است‌، منعكس‌ كنند. اين‌ امر منعكس‌كننده‌ اين‌ نظريه‌ است‌ كه‌ به‌ غير از بهاي‌ تمام‌ شده‌ اوليه‌، تنها ارزش‌ مربوط‌ و معني‌دار براي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌، ارزش‌ جاري‌ است‌.

37 .   چنانچه‌ يك‌ ” سرمايه‌گذاري‌ سريع‌ المعامله‌ در بازار“ به عنوان‌ دارايي‌ غيرجاري‌ نگهداري‌ شود، چون‌ واحد تجاري‌ در واگذاري‌ آن‌ محدوديت‌ دارد يا تمايلي‌ به‌ واگذاري‌ آن‌ ندارد تا افزايش‌ در ارزش‌ آن‌ در عمل‌ متبلور شود، تلقي‌ هرگونه‌ افزايش‌ در ارزش‌ بازار آن‌ به عنوان‌ تحقق‌ يافته‌، مناسب‌ نيست‌ و درنتيجه‌ نبايد اين‌ تغييرات‌ را در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ كرد.

38 .    مبلغ‌ كل‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ سريع‌المعامله‌ كه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ مي‌شود بايد بر مبناي‌ مجموعه‌ (پرتفوي‌) سرمايه‌گذاريهاي‌ مزبور تعيين‌ شود. مبلغ‌ كل‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ و ساير سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌، عبارت‌ ازجمع‌ مبلغ‌ دفتري‌ تك‌ تك‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ مربوط‌ است‌ كه‌ جداگانه‌ تعيين‌ مي‌شود.

تغيير مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاريها

39 .     هرگاه‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ سريع‌المعامله‌اي‌ كه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ شده‌ است‌، به‌ ارزش‌ بازار منعكس‌ شود، هر گونه‌ افزايش‌ يا كاهش‌ در مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ بايد به عنوان‌ درآمد يا هزينه‌ شناسايي‌ شود.

40 .       هرگاه‌ ساير سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ (يعني‌ غير از سريع‌المعامله‌ در بازار) به‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ منعكس‌ شود، هرگونه‌ افزايش‌ و كاهش‌ مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ بايد به‌عنوان‌ درآمد يا هزينه‌ شناسايي‌ شود.

41 .       هرگاه‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ ثبت‌ شود، نحوه‌ حسابداري‌ آن‌ بايد طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 11 با عنوان‌ ”داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود“ باشد. افزايش‌ مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ درنتيجه‌ تجديد ارزيابي‌ بايد به عنوان‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ ثبت‌ و در ترازنامه‌ به عنوان‌ بخشي‌ از حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ منعكس‌ شود. هرگاه‌ افزايش‌ مزبور عكس‌ يك‌ كاهش‌ قبلي‌ ناشي از تجديد ارزيابي‌ باشد كه‌ به عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شده‌ است‌، اين‌ افزايش‌ بايد تا ميزان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شده‌ در رابطه‌ با همان‌ دارايي‌ به عنوان‌ درآمد شناسايي‌ شود. كاهش‌ مبلغ‌ دفتري‌ يك‌ قلم‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ در نتيجه‌ تجديد ارزيابي‌ بايد به عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شود. چنانچه‌ كاهش‌ مزبور عكس‌ يك‌ افزايش‌ قبلي‌ ناشي از تجديد ارزيابي‌ باشد كه‌ به‌ حساب‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ منظور شده‌ است‌، دراين‌صورت‌ اين‌ كاهش‌ بايد تا ميزان‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ مربوط‌ به‌ همان‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌ حساب‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ بدهكار گردد و باقيمانده‌ به عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شود.

42 .      باتوجه‌ به‌ مفهوم‌ تحقق‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از الزام‌ به‌ اينكه‌ درآمد مستند به‌ دريافت‌ وجه‌ نقد (يا دارايي‌ ديگري‌ كه‌ با قطعيت‌ معقول‌ انتظار تبديل‌ آن‌ به‌ وجه‌ نقد وجود دارد) شده‌ باشد و يا با انتظار قريب‌ به‌ يقين‌ مستند شود، مازاد تجديد ارزيابي‌ مذكور در بند 41، درآمد تحقق‌ نيافته‌ تلقي‌ مي‌گردد. بنابراين‌ افزايش‌ سرمايه‌ به‌طور مستقيم‌ از محل‌ مازاد مزبور مجازنيست‌ و تنها در زمان‌ تحقق‌، طبق‌ بند 45 به‌ حساب‌ سود و زيان‌ انباشته‌ منتقل‌ مي‌شود.

43 .     دريافت‌ سود سهمي‌ (يا سهام‌ جايزه‌) موجب‌ تغيير در مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ نمي‌شود بلكه‌ به منظور تعيين‌ مبلغ‌ دفتري‌ هر سهم‌، مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ بايد به‌ تعداد كل‌ سهام‌ موجود بعد از دريافت‌ سود سهمي‌ تقسيم‌ شود.

44 .   دريافت‌ سود سهمي‌ يا سهام‌ جايزه‌ منجر به‌ ورود وجه‌ نقد يا داراييهاي‌ ديگر به‌ واحد تجاري‌ سرمايه‌گذار نمي‌شود. به‌ بيان‌ ديگر واحد تجاري‌ سرمايه‌گذار با دريافت‌ سود سهمي‌ چيزي‌ جز آنچه‌ داشته‌ است‌، تحصيل‌ نمي‌كند. به همين‌ دليل‌ در زمان‌ دريافت‌ سود سهمي‌ نمي‌توان‌ درآمد سرمايه‌گذاري‌ را شناسايي‌ كرد و يا بهاي‌ تمام‌شده‌ سرمايه‌گذاري‌ را افزايش‌ داد. دريافت‌ سود سهمي‌ تنها باعث‌ افزايش‌ تعداد سهام‌ در سرمايه‌گذاري‌ مربوط‌ و در نتيجه‌ كاهش‌ مبلغ‌ دفتري‌ هر سهم‌ موجود مي‌شود. از سوي‌ ديگر، تقسيم‌ سود به‌ شكل‌ نقد و سپس‌ افزايش‌ سرمايه‌ از محل‌ مطالبات‌ سهامداران‌ با تصويب‌ مجمع‌ عمومي‌ فوق‌العاده‌ در تعريف‌ سود سهمي‌ طبق‌ اين‌ استاندارد قرار نمي‌گيرد، ضمن‌ اينكه‌ به موجب‌ اصلاحيه‌ قانون‌ تجارت‌، واحد سرمايه‌گذار حق‌ مطالبه‌ سود سهام‌ نقدي‌ را دارد و تنها در صورت‌ تمايل‌، اين‌ حق‌ را در قبال‌ كسب‌ سهام‌ جديد واگذار مي‌كند كه‌ اين‌ امر به منزله‌ دريافت‌ سود سهام‌ و پرداخت‌ مجدد آن‌ در قبال‌ سهام‌ جديد است‌. بدين‌ ترتيب‌ سود سهام‌ نقـدي‌ مزبور با رعايت‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد و استاندارد حسابداري‌ شمـاره‌ 3
با عنوان‌ درآمد عملياتي‌ شناسايي‌ مي‌شود.

واگذاري‌ سرمايه‌گذاريها

45 .     هرگاه‌ يك‌ سرمايه‌گذاري‌ واگذار شود، تفاوت‌ عوايد حاصل‌ از واگذاري‌ و مبلغ‌ دفتري‌ بايد به عنوان‌ درآمد يا هزينه‌ شناسايي‌ شود. در مورد سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ كه‌ به‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ يا ارزش‌ بازار ثبت‌ شده‌ و سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدتي‌ كه‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ انعكاس‌ يافته‌ است‌، سود يا زيان‌ واگذاري‌ بايد نسبت‌ به‌ آخرين‌ مبلغ‌ دفتري‌ و در مورد سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ سريع‌المعامله‌ كه‌ براساس‌ پرتفوي‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌ نشان‌ داده‌ مي‌شود، سود يا زيان‌ واگذاري‌ بايد نسبت‌ به‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ تعيين‌ شود. در مورد سرمايه‌گذاريهايي‌ كه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ شده‌ است‌، تفاوت‌ ناشي از واگذاري‌ بايد به عنوان‌ درآمد يا هزينه‌ سرمايه‌گذاري‌ و در مورد سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌، تفاوت‌ مذكور بايد به عنوان‌ سود يا زيان‌ واگذاري‌ شناسايي‌ شود. هر گونه‌ خالص‌ مازاد ناشي از تجديد ارزيابي‌ يك‌ سرمايه‌گذاري‌ كه‌ قبلاً در حساب‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ منظور و در آن‌ نگهداري‌ شده‌ است‌، بايد به عنوان‌ تغيير در اجزاي‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌، به‌ بستانكار حساب‌ سود و زيان‌ انباشته‌ منظور شود.

46 .     هرگاه‌ تنها بخشي‌ از مجموع‌ يك‌ سرمايه‌گذاري‌ خاص‌ واحد تجاري‌ كه‌ به‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ منعكس‌ شده‌ است‌، واگذار شود، مبلغ‌ دفتري‌ برمبناي‌ ميانگين‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ مجموع‌ سرمايه‌گذاري‌ محاسبه‌ خواهد شد.

47 .   در مواردي‌ كه‌ حق‌ تقدم‌ خريد سهام‌ توسط‌ واحد تجاري‌ سرمايه‌گذار به‌ فروش‌ مي‌رسد مبلغ‌ دفتري‌ سرمايه‌گذاري‌ مربوط‌ پس‌ از كسر مبلغ‌ اسمي‌ سهام‌ موجود به‌ نسبت‌ تعداد بين‌ حق‌ تقدم‌ و سهام‌ موجود تسهيم‌ مي‌شود.

48 .   هرگونه‌ سود تضمين‌ شده‌ و يا سود سهام‌ ممتاز تعلق‌ گرفته‌ و دريافت‌ نشده‌ مندرج‌ در عوايد حاصل‌ از فروش‌ به طور جداگانه‌ به‌ حساب‌ گرفته‌ خواهد شد.

تغيير طبقه‌بندي‌ سرمايه‌گذاريها

49 .      تغيير طبقه‌بندي‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ به‌ جاري‌ بايد براساس‌ يكي‌ از دو مبناي‌ زير صورت‌ گيرد:

الف‌ .   به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و مبلغ‌ دفتري‌، چنانچه‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ به‌ روش‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌ منعكس‌ مي‌شود. اگر سرمايه‌گذاريهاي‌ مزبور قبلاً تجديد ارزيابي‌ شده‌ است‌ هر گونه‌ باقيمانده‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ مربوط‌ بايد هنگام‌ تغيير طبقه‌بندي‌ از حساب‌ سرمايه‌گذاري‌ برگشت‌ داده‌ شود، يا

ب‌  .    به‌ مبلغ‌ دفتري‌، چنانچه‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ به‌ ارزش‌ بازار يا خالص‌ ارزش‌ فروش‌ منعكس‌ مي‌شود. در مواردي‌ كه‌ تغييرات‌ در ارزش‌ بازار سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ به‌ سود و زيان‌ منظور مي‌شود بايد هر گونه‌ باقيمانده‌ مازاد تجديد ارزيابي‌ مربوط‌ را به‌ حساب‌ سود و زيان‌ انباشته‌ منتقل‌ كرد.

50 .      تغيير طبقه‌بندي‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌ به‌ بلندمدت‌ بايد به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌، يا چنانچه‌ قبلاً به‌ ارزش‌ بازار (يا خالص‌ ارزش‌ فروش‌) ثبت‌ شده‌ است‌ به‌ اين‌ ارزش‌ انتقال‌ يابد.

51 .   در شرايط‌ خاص‌، باتوجه‌ به‌ معيارهاي‌ ذكر شده‌ در بند 15، ممكن‌ است‌ تغيير طبقه‌بندي‌ يك‌ سرمايه‌گذاري‌ كه‌ ابتدا به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ تحصيل‌ شده‌، مناسب‌ باشد. برعكس‌، ممكن‌ است‌ شرايط‌ مندرج‌ در بند 15 ازبين‌ برود و نياز به‌ تغيير طبقه‌بندي‌ بوجود آيد. در اين‌ صورت‌ نحوه‌ حسابداري‌ تغيير طبقه‌بندي‌ طبق‌ بندهاي‌ 49 و 50 است‌.

52 .   در كليه‌ موارد، تصميم‌ به‌ انتقال‌ يك‌ سرمايه‌گذاري‌ بين‌ طبقات‌ جاري‌ و بلندمدت‌، بايد به طور رسمي‌ در سوابق‌ داخلي‌ واحد تجاري‌ مستند شود. اين‌ مستندسازي‌ بايد تاريخ‌ مؤثر انتقال‌ را مشخص‌ كند.

صورت‌ سود و زيان‌

53 .     علاوه‌ بر موارد ذكر شده‌ در بندهاي‌ بالا، اقلام‌ زير بايد به‌ سود و زيان‌ منظور شود:

الف ‌.   هرگونه‌ هزينه‌ ناشي از كاهش‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدتي‌ كه‌ به‌ اقل‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ و خالص‌ ارزش‌ فروش‌ ارزيابي‌ مي‌شود،

ب  .    هرگونه‌ هزينه‌ كاهش ارزش‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدتي‌ كه‌ به‌ روش‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ ارزيابي‌ مي‌شود، و

ج‌    .           هرگونه‌ برگشت‌ كاهشهاي‌ قبلي‌ موارد ” الف‌ “ و ” ب‌ “ با توجه‌ به‌ تغيير در شرايط‌.

54 .   سود نگهداري‌ مربوط‌ به‌ اوراق‌ سريع‌المعامله‌ در بازار كه‌ به عنوان‌ دارايي‌ جاري‌ نگهداري‌ شده‌ و به‌ روش‌ ارزش‌ بازار ارزيابي‌ مي‌شود، منعكس‌كننده‌ افزايش‌ در ارزش‌ بازار طي‌ دوره‌ است‌ و درآمد تحقق‌ يافته‌ مي‌باشد. بنابراين‌ درآمد مزبور در سود و زيان‌ به عنوان‌ درآمد حاصل‌ از سرمايه‌گذاري‌ طي‌ دوره‌ منظور مي‌شود. هرگونه‌ كاهش‌ در ارزش‌ بازار طي‌ دوره‌ نيز به عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ مي‌شود.

55 .     در مورد ساير سرمايه‌گذاريهاي‌ جاري‌، هرگاه‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ كمتر از بهاي‌ تمام‌ شده گردد، براي‌ زيان‌ مربوط‌، ذخيره‌ ايجاد مي‌شود. به‌ گونه‌اي‌ مشابه‌ براي‌ كاهش ارزش‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌، ذخيره‌ ايجاد مي‌گردد. ذخاير مزبور درصورتي‌كه‌ به‌دليل‌ تغيير در شرايط‌ مورد نياز نباشد، برگشت‌ مي‌شود.

56 .   هرگاه‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ ثبت‌ شده‌ باشد هرگونه‌ كاهش‌ در ارزش‌ نسبت‌ به‌ مبلغ‌ تجديد ارزيابي‌ اندازه‌گيري‌ مي‌شود. نحوه‌ به‌ حساب‌ گرفتن‌ اين‌ مبالغ‌ طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 11 با عنوان‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود خواهد بود.

صفحه      1       2       3