22 . حسابرس‌ شناخت‌ خود را از فعاليت‌ واحد مورد رسيدگي‌ با پرس‌ و جو از مديريت‌ در باره‌ ارزيابي‌ مديريت‌ از خطر تقلب‌ و سيستمهاي‌ برقرار شده‌ براي‌ پيشگيري‌ و كشف‌ آن‌ تكميل‌ مي‌كند.  علاوه‌ براين‌،  حسابرس‌ از مديريت‌ در باره‌ سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌ برقرار شده‌ براي‌ پيشگيري‌ و كشف‌ اشتباه‌ پرس‌ و جو مي‌كند.   موضوعاتي‌ كه‌ مي‌تواند به‌ عنوان‌ بخشي‌ از اين‌ پرس‌ و جوها مطرح‌ شود به‌ شرح‌ زير است‌ :

الف‌ - انواع‌ معاملات‌، مانده‌ حسابها، سرفصلهاي‌ صورتهاي‌ مالي‌، مكانهاي‌ فرعي‌ يا قسمتهاي‌ بخصوصي‌ كه‌ احتمال‌ اشتباه‌ در آنها بالاست‌ يا ممكن‌ است‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ وجود داشته‌ باشد و چگونگي‌ برخورد مديريت‌ با آنها.

 ب‌ -  كار واحد حسابرسي‌ داخلي‌ واحد مورد رسيدگي‌ و اين‌ كه‌ واحد ياد شده‌،  تقلب‌ يا ضعفهايي‌ جدي‌ را در سيستم‌ كنترل‌ داخلي‌ شناسايي‌ كرده‌ است‌.

 پ‌ -  چگونگي‌ اطلاع‌ رساني‌ به‌ كاركنان‌ درباره‌ ديدگاه‌ مديريت‌ نسبت‌ به‌ برخورد مسئولانه‌ با مسايل‌ تجاري‌ و رفتار اخلاقي‌ (براي‌ مثال‌، از طريق‌ آييننامه‌، بخشنامه‌ و ... ).

23 . ماهيت‌،  ميزان‌ و تناوب‌ ارزيابي‌ مديريت‌ از اين‌ سيستمها و خطرها، از يك‌ واحد مورد رسيدگي‌ به‌ واحد ديگر فرق‌ مي‌كند. در برخي‌ از واحدهاي‌ مورد رسيدگي‌، مديريت‌ ممكن‌ است‌ هرساله‌ يا درچارچوب‌ نظارت‌ مستمر، به‌ ارزيابي‌ تفصيلي‌ بپردازد. در واحدهاي‌ ديگر، ارزيابي‌ مديريت‌ ممكن‌ است‌ با تناوب‌ و رسميت‌ كمتر انجام‌ شود. ماهيت‌، ميزان‌ و تناوب‌ ارزيابي‌ مديريت‌، بر شناخت‌ حسابرس‌ از محيط‌ كنترلي‌ واحد مورد رسيدگي‌ اثر مي‌گذارد. براي‌ مثال‌، ارزيابي‌ نشدن‌ خطر تقلب‌ توسط‌ مديريت‌ مي‌تواند نشانه‌اي‌ باشد كه‌ مديريت‌ براي‌ كنترلهاي‌ داخلي‌ اهميتي‌ قايل‌ نيست‌.

24 . شناخت‌ حسابرس‌ از طراحي‌ سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌ واحد مورد رسيدگي‌ نيز مهم‌ است‌.  مديريت‌ در طراحي‌ چنين‌ سيستمهايي‌ در باره‌ ماهيت‌ و ميزان‌ روشهاي‌ كنترلي‌ كه‌ براي‌ اجرا انتخاب‌ مي‌كند و ماهيت‌ و ميزان‌ خطرهايي‌ كه‌ مي‌پذيرد، آگاهانه‌ تصميم‌ مي‌گيرد. حسابرس‌ با اين‌ پرس‌ و جوها ممكن‌ است‌ دريابد كه‌ مديريت‌، براي‌ مثال‌، خطر مربوط‌ به‌ نبود تفكيك‌ وظايف‌ را آگاهانه‌ پذيرفته‌ است‌. اطلاعات‌ حاصل‌ از اين‌ پرس‌ و جوها ممكن‌ است‌ در شناسايي‌ آن‌ دسته‌ از عوامل‌ خطر تقلب‌ نيز مفيد باشد كه‌ مي‌تواند بر براورد حسابرس‌ از خطر وجود تحريف‌ با اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ در صورتهاي‌ مالي‌، مؤثر باشد.

25 . پرس‌ و جو در باره‌ آگاهي‌ مديريت‌ از تقلباتي‌ كه‌ بر واحد مورد رسيدگي‌ اثر داشته‌، موارد مشكوك‌ به‌ تقلب‌ در دست‌ بررسي‌ و اشتباهات‌ با اهميت‌ كشف‌ شده‌ نيز براي‌ حسابرس‌ داراي‌ اهميت‌ است‌. اين‌گونه‌ پرس‌ و جوها چنانچه‌،  مثلا،  نشان‌ دهد كه‌ اشتباهات‌ زيادي‌ در زمينه‌هايي‌ خاص‌ پيدا شده‌ است‌، مي‌تواند نشانه‌اي‌ از احتمال‌ وجود ضعفهايي‌ در روشهاي‌ كنترل‌ داخلي‌ باشد. از سوي‌ ديگر، اين‌ پرس‌ و جوها ممكن‌ است‌ نشان‌ دهد كه‌ روشهاي‌ كنترلي‌ به‌ طور مؤثر اجرا مي‌شود،  چون‌ كه‌ موارد غيرعادي‌، به‌موقع‌ شناسايي‌ و بررسي‌ مي‌گردد.

26 . اگر چه‌ پرس‌ و جوي‌ حسابرس‌ از مديريت‌ ممكن‌ است‌ اطلاعات‌ مفيدي‌ در باره‌ خطر تحريف‌ با اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ كاركنان‌ در صورتهاي‌ مالي‌ فراهم‌ كند، اما اين‌ پرس‌ و جوها الزاما نمي‌تواند اطلاعات‌ مفيدي‌ در باره‌ خطر تحريف‌ با اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ مديران‌ در صورتهاي‌ مالي‌ بدست‌ دهد.  از اين‌ رو، پيگيري‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ توسط‌ حسابرس‌، به‌ شرح‌ بند 35، به‌ويژه‌ در ارتباط‌ با تقلب‌ مديران‌ كاربرد دارد.

خطر حسابرسي‌

27 . بند 19 استاندارد 200 بيان‌ مي‌دارد كه‌ " خطر حسابرسي‌ " يعني‌ خطر اين‌ كه‌ حسابرس‌ نسبت‌ به‌ صورتهاي‌ مالي‌ حاوي‌ تحريف‌ با  اهميت‌، نظر حرفه‌اي‌ نامناسب‌ اظهار كند. چنين‌ تحريفي‌ مي‌تواند از تقلب‌ يا اشتباه‌ ناشي‌ شود. استاندارد مزبور سه‌ جزء خطر حسابرسي‌ شامل‌ خطر ذاتي‌، خطر كنترل‌ و خطر عدم‌ كشف‌ را مشخص‌ كرده‌ است‌ و راهنماييهاي‌ لازم‌ را درباره‌ نحوه‌ براورد آنها ارائه‌ مي‌دهد.

خطر ذاتي‌ و خطر كنترل‌

28 . حسابرس‌ هنگام‌ براورد خطرهاي تحريف بااهميت طبق استاندارد 315[1]، بايد به‌ اين‌ موضوع‌ توجه‌ كند كه‌ چگونه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ تقلب‌ يا اشتباه‌، به‌گونه‌اي‌ با  اهميت‌ تحريف‌ شود.

29 . استاندارد 315، براورد خطرهاي تحريف بااهميت و چگونگي‌ تاثير آن‌ براوردها برماهيت‌،  زمانبندي‌ اجرا و حدود روشهاي‌ حسابرسي‌ را شرح‌ مي‌دهد.  حسابرس‌ در انجام‌ آن‌ براوردها به‌ اين‌ موضوع‌ توجه‌ مي‌كند كه‌ چگونه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ممكن‌ است‌ درنتيجه‌ تقلب‌ يا اشتباه‌ به‌گونه‌اي‌ با اهميت‌ تحريف‌ شود.

30 . باتوجه‌ به‌ اين‌ واقعيت‌ كه‌ تقلب‌ معمولاً كتمان‌ مي‌شود، كشف‌ آن‌ خيلي‌ مشكل‌ است‌. با اين‌ وجود، حسابرس‌ با استفاده‌ از شناختي‌ كه‌ از فعاليت‌ واحد مورد رسيدگي‌ دارد، ممكن‌ است‌ رويدادها يا شرايطي‌ را شناسايي‌ كند كه‌ فرصت‌،  انگيزه‌ يا ابزار ارتكاب‌ تقلب‌ را به‌وجود مي‌آورد يا بيانگر اين‌ باشد كه‌ ممكن‌ است‌ تقلبي‌ قبلا رخ‌ داده‌ باشد. اين‌گونه‌ رويدادها يا شرايط‌ به‌ عنوان‌ " عوامل‌ خطر تقلب‌ " ناميده‌ مي‌شود. براي‌ مثال‌،  ممكن‌ است‌ مدركي‌ گم‌ شده‌ باشد، دفتر كلي‌ موازنه‌ نباشد يا نتيجه‌ بررسي‌ تحليلي‌ نامفهوم‌ باشد. اما، چنين‌ شرايطي‌ ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ وضعيتهايي‌ غيراز تقلب‌ ايجاد شده‌ باشد. بنابراين‌، عوامل‌ خطر تقلب‌ لزوما بيانگر وجود تقلب‌ نيست‌، اگرچه‌ آن‌ عوامل‌، اغلب‌ در شرايط‌ وقوع‌ تقلب‌ وجود داشته‌اند. وجود عوامل‌ خطر تقلب‌ ممكن‌ است‌ بر براورد حسابرس‌ از خطر ذاتي‌ يا خطر كنترل‌ تاثير داشته‌ باشد.  نمونه‌هايي‌ از عوامل‌ خطر تقلب‌ در پيوست‌ 1  اين‌ استاندارد مي‌آيد.

31 . عوامل‌ خطر تقلب‌ نمي‌تواند به‌ آساني‌ به‌ ترتيب‌ اهميت‌ طبقه‌بندي‌ شود يا در قالب‌ مدلهاي‌ پيش‌بيني‌ مؤثري‌ قرار گيرد.  درجه‌ اهميت‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ كاملا  متفاوت‌ است‌. برخي‌ از اين‌ عوامل‌ در واحدهايي‌ وجود دارد كه‌ شرايط‌ خاص‌ آن‌ واحدها خطر وجود تحريف‌ با  اهميت‌ را نشان‌ نمي‌دهد.  از اين‌ رو،  حسابرس‌ هنگام‌ بررسي‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ (به‌صورت‌ تك‌ تك‌ يا گروهي‌) و وجود كنترلهاي‌ خاص‌ كاهنده‌ خطر، از قضاوت‌ حرفه‌اي‌ استفاده‌ مي‌كند.

32 . گر چه‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ مندرج‌ در پيوست‌ 1  طيف‌ گسترده‌اي‌ از وضعيتهايي‌ را پوشش‌ مي‌دهد كه‌ حسابرسان‌ معمولا با آن‌ مواجه‌ مي‌شوند،  اما تمام‌ عوامل‌ را در بر نمي‌گيرد. علاوه‌ براين‌،  كليه‌ اين‌ نمونه‌ها در همه‌ شرايط‌ مورد ندارند و برخي‌ از آنها ممكن‌ است‌ در واحدهاي‌ مورد رسيدگي‌ مختلف‌، به‌ دليل‌ تفاوت‌ در اندازه‌، ويژگيهاي‌ مالكيتي‌،  نوع‌ صنعت‌ يا ساير ويژگيها يا شرايط‌ ، از اهميت‌ بيشتر يا كمتري‌ برخوردار باشند. از اين‌ رو، حسابرس‌ هنگام‌ ارزيابي‌ ميزان‌ اهميت‌ و مربوط‌ بودن‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ و همچنين‌، تعيين‌ برخورد مناسب‌ حسابرسي‌ با آن‌، از قضاوت‌ حرفه‌اي‌ استفاده‌ مي‌كند.

33 . اندازه‌، پيچيدگي‌ و ويژگيهاي‌ مالكيتي‌ در هر واحد مورد رسيدگي‌ اثر عمده‌اي‌ بر بررسي‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ مربوط‌ به‌ آن‌ واحد دارد. براي‌ مثال‌،  دريك‌ واحد مورد رسيدگي‌ بزرگ‌، حسابرس‌ معمولا عواملي‌ را بررسي‌ مي‌كند كه‌ عموما  از عملكرد نامناسب‌ مديريت‌ جلوگيري‌ مي‌كند، مانند اثر بخشي‌ عملكرد حسابرسي‌ داخلي‌.  حسابرس‌، اقدامات‌ به‌ عمل‌ آمده‌ براي‌ تقويت‌ ارزشهاي‌ اخلاقي‌ و اثر بخشي‌ سيستم‌ بودجه‌اي‌ را نيز بررسي‌ مي‌كند. دريك‌ واحد كوچك‌، تمام‌ يا برخي‌ از اين‌ بررسيها ممكن‌ است‌ نامناسب‌ يا كم‌ اهميت‌ باشد.

34 . وجود عوامل‌ خطر تقلب‌ ممكن‌ است‌ نشانگر اين‌ باشد كه‌ حسابرس‌ قادر به‌ براورد خطركنترل‌ در سطحي‌ پايين‌تراز حد بالا در مورد برخي‌ ادعاهاي‌ مندرج‌ در صورتهاي‌ مالي‌ نخواهد بود. از طرف‌ ديگر،  حسابرس‌ ممكن‌ است‌ قادر به‌ شناسايي‌ كنترلهاي‌ داخلي‌ طراحي‌ شده‌ براي‌ كاهش‌ آن‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ باشد كه‌ بتواند به‌ منظور پشتيباني‌ از براورد خطر كنترل‌ كمتر از حد بالا مورد آزمون‌ قرار دهد.

خطر عدم‌ كشف‌

35 . حسابرس‌ بايد براساس‌ براورد خطرهاي‌ ذاتي‌ و كنترل‌ (شامل‌ نتايج‌ حاصل‌ از انجام‌ هرگونه‌ آزمون‌ كنترلها)، آزمونهاي‌ محتوا را به‌ گونه‌اي‌ طراحي‌ كند كه‌ خطر عدم‌ كشف‌ تحريفهاي‌ با  اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ و اشتباه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ را به‌ سطح‌ قابل‌ قبولي‌ كاهش‌ دهد. حسابرس‌ بايد عوامل‌ خطر تقلب‌ شناسايي‌ شده‌ در واحد مورد رسيدگي‌ را در طراحي‌ آزمونهاي‌ محتوا مورد توجه‌ قرار دهد.

36 . بند 7 استاندارد 330[2]، مقرر مي‌دارد حسابرس بايد روشهاي حسابرسي لازم را به گونه‌اي طراحي و اجرا کند که ماهيت، زمانبندي اجرا و ميزان آن، براي برخورد با خطر تحريف بااهميت در سطح ادعا مناسب باشد. حسابرس‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ شناسايي‌ شده‌ در واحد مورد رسيدگي‌ را در طراحي‌ آزمونهاي‌ محتوا مورد توجه‌ قرار مي‌دهد. برخورد حسابرس‌ با اين‌ عوامل‌ به‌ ماهيت‌ و ميزان‌ اهميت‌ آنها بستگي‌ دارد. در برخي‌ موارد، حسابرس‌ ممكن‌ است‌ عليرغم‌ شناسايي‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ در واحد مورد رسيدگي‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ برسد كه‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ از پيش‌ برنامه‌ريزي‌ شده‌، شامل‌ آزمونهاي‌ كنترلها و محتوا، براي‌ برخورد با عوامل‌ خطر تقلب‌ كافي‌ است‌.

37 . در ساير شرايط‌، حسابرس‌ ممكن‌ است‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ برسد كه‌ براي‌ مورد توجه‌ قرار دادن‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ موجود، تعديل‌ ماهيت‌، زمانبندي‌ اجرا و حدود آزمونهاي‌ محتوا ضرورت‌ دارد. در چنين‌ شرايطي‌، حسابرس‌ باتوجه‌ به‌ براورد خطر تحريفهاي‌ با اهميت‌، ضرورت‌ برخورد كلي‌، برخورد خاص‌ در مورد يك‌ مانده‌ حساب‌،  يك‌ گروه‌ معاملات‌ يا يك‌ ادعاي‌ مشخص‌ يا هر دو برخورد را بررسي‌ مي‌كند. حسابرس‌ براي‌ برخورد با عوامل‌ خطر تقلب‌ شناسايي‌ شده‌، امكان‌ مؤثرتر بودن‌ تغيير ماهيت‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ را به‌جاي‌ حدود آنها، مورد توجه‌ قرار مي‌دهد. نمونه‌هايي‌ از روشهاي‌ برخورد شامل‌ نمونه‌ هايي‌ از روشهاي‌ مربوط‌ به‌ براورد حسابرس‌ از خطر تحريفهاي‌ با اهميت‌ ناشي‌ از هر دو مورد گزارشگري‌ مالي‌ متقلبانه‌ و سوءاستفاده‌ از داراييها، در پيوست‌ 2 اين‌ استاندارد مي‌آيد.

روشهاي‌ لازم‌ در شرايط‌ احتمال‌ وجود تحريف‌

38 . حسابرس‌ هنگام‌ مواجه‌ با شرايطي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ بيانگر تحريفي‌ با  اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ يا اشتباه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ باشد،  بايد روشهايي‌ را به‌ منظور تعيين‌ اين‌ كه‌ آيا صورتهاي‌ مالي‌ به‌گونه‌اي‌ با  اهميت‌ تحريف‌ شده‌ است‌،  اجرا كند.

39 . حسابرس‌ در طول‌ حسابرسي‌ ممكن‌ است‌ با شرايطي‌ مواجه‌ شود كه‌ بيانگر احتمال‌ وجود تحريف‌ با اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ يا اشتباه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ باشد. نمونه‌ هايي‌ از چنين‌ شرايطي‌ كه‌،  به‌تنهايي‌ يا در مجموع‌ ، ممكن‌ است‌ سبب‌ شود حسابرس‌ نسبت‌ به‌ وجود چنين‌ تحريفي‌ ترديد پيدا كند در پيوست‌ 3  اين‌ استاندارد مي‌آيد.

40 . در مواردي‌ كه‌ حسابرس‌ با چنين‌ شرايطي‌ رو برو مي‌شود،  ماهيت‌،  زمانبندي‌ اجرا و حدود آزمونهاي‌ محتوايي‌ كه‌ بايد اجرا كند به‌ قضاوت‌ وي‌ درباره‌ نوع‌ تقلب‌ يا اشتباه‌ مشخص‌ شده‌، احتمال‌ وقوع‌ آن‌ و احتمال‌ اين‌كه‌ نوع‌ خاصي‌ از تقلب‌ يا اشتباه‌ بتواند اثر با اهميتي‌ بر صورتهاي‌ مالي‌ داشته‌ باشد،  بستگي‌ دارد.  حسابرس‌ معمولاً مي‌تواند با اجراي‌ روشهاي‌ كافي‌، ترديد خود را نسبت‌ به‌ تحريف‌ با اهميت‌ صورتهاي‌ مالي‌ در اثر تقلب‌ يا اشتباه‌، تاييد يا رفع‌ كند. در صورت‌ رفع‌ نشدن‌ ترديد، حسابرس‌ اثر آن‌ را طبق‌ بند  44 زير بر گزارش‌ خود، مورد بررسي‌ قرار مي‌دهد.

41 . حسابرس‌ نمي‌تواند فرض‌ كند كه‌ تقلب‌ يا اشتباه‌ كشف‌ شده‌، موردي‌ استثنايي‌ است‌ و از اين‌ رو، پيش‌ از تكميل‌ حسابرسي‌، ضرورت‌ تجديدنظر در براورد اجزاي‌ خطر حسابرسي‌ كه‌ در مرحله‌ برنامه‌ريزي‌ حسابرسي‌ به‌عمل‌ آمده‌ است‌ و لزوم‌ بررسي‌ دوباره‌ ماهيت‌، زمانبندي‌ اجرا و حدود ساير روشهاي‌ حسابرسي‌ را مي‌سنجد (رجوع‌ شود به‌ بند 119 استاندارد 315). براي‌ مثال‌، حسابرس‌ موارد زير را مورد توجه‌ قرار مي‌دهد:

  • ماهيت‌، زمانبندي‌ اجرا و حدود آزمونهاي‌ محتوا.
  • ارزيابي‌ اثربخشي‌ كنترلهاي‌ داخلي‌ در مواردي‌ كه‌ خطر كنترل‌، پايينتر از حد بالا براورد شده‌ باشد.
  • انتخاب‌ اعضاي‌ گروه‌ حسابرسي‌ كه‌ مي‌تواند براي‌ شرايط‌ موجود مناسب‌ باشد.

بررسي‌ ارتباط‌ تحريف‌ شناسايي‌ شده‌ با تقلب‌

42 . حسابرس‌ هنگامي‌ كه‌ يك‌ تحريف‌ را شناسايي‌ مي‌كند بايد احتمال‌ اين‌كه‌ چنين‌ تحريفي‌ نشانه‌ تقلب‌ است‌ را بررسي‌ كند و درصورت‌ وجود چنين‌ نشانه‌اي‌ بايد به‌ آثار تحريف‌ در ارتباط‌ با ساير زمينه‌هاي‌ حسابرسي‌، به‌خصوص‌ قابليت‌ اعتماد تاييديه‌ مديريت‌، توجه‌ كند.

43 . چنانچه‌ حسابرس‌ تشخيص‌ دهد يك‌ تحريف‌ قطعا  يا احتمالا ناشي‌ از تقلب‌ است‌، آثار آن‌، به‌خصوص‌ موارد مرتبط‌ با موقعيت‌ سازماني‌ فرد يا افراد درگير را ارزيابي‌ مي‌كند. براي‌ مثال‌، تقلب‌ مرتبط‌ با سوء استفاده‌ از وجوه‌ يك‌ تنخواه‌ كوچك‌ معمولا  در براورد حسابرس‌ از خطر تحريف‌ با  اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌،  اهميت‌ كمتري‌ دارد. چون‌ هم‌ شيوه‌ اداره‌ وجوه‌ و هم‌ اندازه‌ آن‌ موجب‌ محدوديت‌ در مبلغ‌ زيان‌ بالقوه‌ مي‌شود و نگهداري‌ چنين‌ وجوهي‌ معمولا به‌ كاركنان‌ با اختيار اندك‌ محول‌ مي‌شود. برعكس‌، هنگامي‌ كه‌ موضوع‌ به‌ مديراني‌ با اختيار بيشتر مربوط‌ مي‌شود،  حتي‌ اگر مبلغ‌ به‌تنهايي‌ نسبت‌ به‌ صورتهاي‌ مالي‌ با  اهميت‌ نباشد، ممكن‌ است‌ نشانه‌ مشكل‌ گسترده‌تري‌ باشد. در چنين‌ شرايطي‌، چون‌ حسابرس‌ ممكن‌ است‌ درباره‌ كامل‌ و صادقانه‌ بودن‌ تاييديه‌هاي‌ دريافتي‌ و درستي‌ سوابق‌ و مستندات‌ حسابداري‌ ترديد داشته‌ باشد، قابليت‌ اعتماد شواهد كسب‌ شده‌ قبلي‌ را دوباره‌ بررسي‌ مي‌كند. حسابرس‌ هنگام‌ بررسي‌ مجدد قابليت‌ اعتماد شواهد،  احتمال‌ تباني‌ بين‌ كاركنان‌، مديران‌ يا اشخاص‌ ثالث‌ را نيز بررسي‌ مي‌كند.  چنانچه‌ مديران‌، به‌خصوص‌ در بالاترين‌ سطح‌، درگير تقلب‌ باشند، حسابرس‌ ممكن‌ است‌ قادر به‌ كسب‌ شواهد لازم‌ براي‌ تكميل‌ حسابرسي‌ و ارائه‌ گزارش‌ درباره‌ صورتهاي‌ مالي‌ نباشد.

ارزيابي‌ تحريف‌ و اثر آن‌ بر گزارش‌ حسابرس‌

44 . حسابرس‌ هنگامي‌ كه‌ اطمينان‌ مي‌يابد صورتهاي‌ مالي‌ در اثر تقلب‌ يا اشتباه‌ به‌گونه‌اي‌ با  اهميت‌ تحريف‌ شده‌ است‌ يا در مواردي‌ كه‌ قادر به‌ نتيجه‌گيري‌ در اين‌ خصوص‌ نمي‌باشد،  بايد اثر آن‌ را بر حسابرسي‌، مورد توجه‌ قرار دهد. راهنماييهاي‌ لازم‌ درباره‌ ارزيابي‌ تحريف‌ در بندهاي‌ 12 تا 16 استاندارد 320[3]، و همچنين‌ بندهاي‌ 31 تا 42 استاندارد 700[4]، ارائه‌ شده‌ است‌.

مستندسازي‌

45 . حسابرس‌ بايد عوامل‌ خطر تقلب‌ شناسايي‌ شده‌ در واحد مورد رسيدگي‌ در فرايند براورد خطر (بند   28) و برخورد با هر يك‌ از اين‌ عوامل‌ (بند 35)  را مستند كند. چنانچه‌ حسابرس‌ در طول‌ حسابرسي‌، چنين‌ عواملي‌ را شناسايي‌ كند كه‌ به‌ اعتقاد وي‌ نياز به‌ روشهاي‌ اضافي‌ حسابرسي‌ را ايجاب‌ كند، بايد وجود اين‌ عوامل‌ خطر و برخورد با آن‌ را مستند كند.

46 . استاندارد 230[5]، حسابرس‌ را ملزم‌ به‌ مستند كردن‌ موضوعاتي‌ مي‌كند كه‌ در فراهم‌ نمودن‌ شواهد پشتوانه‌ اظهار نظر حسابرس‌، اهميت‌ دارد و مقرر مي‌دارد كاربرگهاي‌ حسابرسي‌ شامل‌ دلايل‌ حسابرس‌ درباره‌ كليه‌ موضوعات‌ مهم‌ نيازمند قضاوت‌ حسابرس‌، همراه‌ با نتيجه‌گيري‌ حسابرس‌ درباره‌ آنها باشد.  به‌دليل‌ اهميت‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ در براورد خطر ذاتي‌ يا كنترل‌ تحريف‌ با اهميت‌،  حسابرس‌ عوامل‌ خطر تقلب‌ شناسايي‌ شده‌ و برخوردي‌ را كه‌ مناسب‌ دانسته‌،  مستند مي‌كند.

تاييديه‌ مديريت‌

47 . حسابرس‌ بايد درباره‌ موارد زير از مديريت‌ تاييديه‌ كتبي‌ دريافت‌ كند :

الف‌ ـ  پذيرش‌ مسئوليت‌ خود درباره‌ برقراري‌ و اجراي‌ سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌ كه‌ براي‌ پيشگيري‌ و كشف‌ تقلب‌ و اشتباه‌ طراحي‌ شده‌ است‌.

 ب‌ ـ اطمينان‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ اين‌ كه‌ آثار تحريفهاي‌ اصلاح‌ نشده‌اي‌ كه‌ طي‌ حسابرسي‌ توسط‌ حسابرس‌ جمع‌ بندي‌ شده‌، به‌تنهايي‌ و در مجموع‌ ، نسبت‌ به‌ كليت‌ صورتهاي‌ مالي‌ بي‌ اهميت‌ است‌. خلاصه‌اي‌ از اين‌ اقلام‌ بايد در متن‌ تاييديه‌ مديران‌ يا پيوست‌ آن‌ ارائه‌ شود.

 پ‌ ـ كليه‌ واقعيتهاي‌ مهم‌ مرتبط‌ با هرگونه‌ تقلب‌ يا موارد مشكوك‌ به‌ تقلب‌ شناخته‌ شده‌ براي‌ مديريت‌ كه‌ مي‌تواند بر واحد مورد رسيدگي‌ اثر داشته‌ باشد براي‌ حسابرس‌ افشا شده‌ است‌.

 ت‌ ـ نتايج‌ براورد خود از خطر اين‌ كه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ تقلب‌، به‌ميزان‌ با اهميتي‌ تحريف‌ شده‌ باشد براي‌ حسابرس‌ افشا شده‌ است‌.

48 . استاندارد 580[6]، راهنماييهايي‌ را درباره‌ دريافت‌ تاييديه‌ مناسب‌ از مديريت‌ در حسابرسي‌ ارائه‌ مي‌دهد.  علاوه‌ بر پذيرش‌ مسئوليت‌ خود درمورد صورتهاي‌ مالي‌،  پذيرش‌ مسئوليت‌ توسط‌ آنان‌ از كاركرد درست‌ سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌ طراحي‌ شده‌ براي‌ پيشگيري‌ و كشف‌ تقلب‌ و اشتباه‌ نيز حايز اهميت‌ است‌.

49 . از آنجا كه‌ مديريت‌ مسئوليت‌ تعديل‌ صورتهاي‌ مالي‌ را از بابت‌ اصلاح‌ تحريفهاي‌ بااهميت‌ به‌ عهده‌ دارد، دريافت‌ تاييديه‌ كتبي‌ از مديريت‌ درباره‌ بي‌اهميت‌ بودن‌ تحريفهاي‌ اصلاح‌ نشده‌ ناشي‌ از تقلب‌ يا اشتباه‌، به‌تنهايي‌ و در مجموع‌، به‌نظر آنان‌، حايز اهميت‌ است‌. اين‌گونه‌ تاييديه‌ها جايگزين‌ كسب‌ شواهد حسابرسي‌ مناسب‌ و كافي‌ نمي‌باشد. در برخي‌ شرايط‌، مديريت‌ ممكن‌ است‌ براين‌ باور باشد كه‌ برخي‌ تحريفهاي‌ اصلاح‌ نشده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ كه‌ حسابرس‌ در طول‌ حسابرسي‌ جمع‌ بندي‌ كرده‌ با اهميت‌ نيست‌. به‌اين‌ دليل‌، مديريت‌ ممكن‌ است‌ بخواهد عباراتي‌ مانند  " مديريت‌ معتقد است‌ كه‌ اقلام‌ ...  و ... از جمله‌ مصاديق‌ تحريف‌ نمي‌باشد زيرا ...(تشريح‌ دلايل‌)..." را در تاييديه‌ كتبي‌ خود اضافه‌ كند.

50 . حسابرس‌ ممكن‌ است‌ مبلغي‌ را تعيين‌ كند كه‌ تحريفهاي‌ كمتر از آن‌، نياز به‌ تجميع‌ نداشته‌ باشد، زيرا، حسابرس‌ بر اين‌ باور است‌ كه‌ تجميع‌ چنين‌ اقلامي‌، به‌ روشني‌ اثر با اهميتي‌ بر صورتهاي‌ مالي‌ نخواهد داشت‌. در چنين‌ مواردي‌، حسابرس‌ به‌ اين‌ واقعيت‌ توجه‌ خواهد داشت‌ كه‌ تعيين‌ سطح‌ اهميت‌، مستلزم‌ درنظر داشتن‌ ملاحظات‌ كيفي‌، همانند ملاحظات‌ كمي‌ است‌ و از اين‌رو، تحريفهاي‌ با مبلغ‌ نسبتا  كوچك‌ نيز مي‌تواند اثر با اهميتي‌ بر صورتهاي‌ مالي‌ داشته‌ باشد. درج‌ اين‌گونه‌ تحريفها در خلاصه‌ تحريفهاي‌ اصلاح‌ نشده‌ مندرج‌ در تاييديه‌ كتبي‌ يا پيوست‌ آن‌،  ضرورت‌ ندارد.

51 . به‌دليل‌ ماهيت‌ تقلب‌ و مشكلاتي‌ كه‌ حسابرسان‌ در كشف‌ تحريفهاي‌ با  اهميت‌ ناشي‌ از تقلب‌ در صورتهاي‌ مالي‌ با آن‌ رو برو هستند، دريافت‌ تاييديه‌ كتبي‌ از مديريت‌ مبني‌بر افشاي‌ موارد زير براي‌ حسابرس‌،  حايز اهميت‌ است‌ :

الف‌ - كليه‌ واقعيتهاي‌ مرتبط‌ با هرگونه‌ تقلب‌ يا موارد مشكوك‌ به‌تقلبي‌ را كه‌ مديريت‌ از آنها آگاه‌ است‌ و ممكن‌ است‌ بر واحد مورد رسيدگي‌ تاثير داشته‌ باشد.

ب‌ -   نتايج‌ براورد مديريت‌ از خطر اين‌ كه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ تقلب‌ به‌گونه‌اي‌ با اهميت‌ تحريف‌ شده‌ باشد.

اطلاع‌ رساني‌

52 . حسابرس‌ هنگامي‌ كه‌  تحريفي‌ ناشي‌ از تقلب‌، موارد مشكوك‌ به‌ تقلب‌ يا اشتباه‌ را شناسايي‌ مي‌كند بايد مسئوليت‌ خود را نسبت‌ به‌ آگاه‌ كردن‌ مديران‌ اجرايي‌ (شامل‌ مديرعامل‌)، هيئت‌ مديره‌ و مجمع‌ عمومي‌ و در   برخي‌ شرايط‌ ، مقامات‌ ذيصلاح‌ قانوني‌ و اجرايي‌،  حسب‌ مورد به‌صورت‌ كتبي‌ يا شفاهي‌،  مورد توجه‌ قرار دهد.

53 . اطلاع‌ رساني‌ به‌موقع‌ تحريف‌ ناشي‌ از تقلب‌، موارد مشكوك‌ به‌ تقلب‌، يا اشتباه‌ به‌ سطح‌ مناسبي‌ از مديران‌ اجرايي‌ به‌ اين‌ دليل‌ اهميت‌ دارد كه‌ آنان‌ را قادر به‌ انجام‌ اقدام‌ لازم‌ مي‌كند. تعيين‌ سطح‌ مناسب‌ مديران‌ اجرايي‌ و همچنين‌ چگونگي‌ اطلاع‌ رساني‌ مستلزم‌ قضاوت‌ حرفه‌اي‌ مي‌باشد و تحت‌ تاثير عواملي‌ مانند ماهيت‌، اهميت‌ و تعداد دفعات‌ وقوع‌ تحريف‌ يا موارد مشكوك‌ به‌ تقلب‌ قرار دارد. معمولا، سطح‌ مناسب‌ مديران‌ اجرايي‌ حداقل‌ يك‌ رده‌ بالاتر از افرادي‌ است‌ كه‌ ظاهرا در موارد تحريف‌ يا مشكوك‌ به‌ تقلب‌ دست‌ داشته‌اند.

54 . تشخيص‌ موضوعاتي‌ كه‌ بايد توسط‌ حسابرس‌ به‌ اطلاع‌ هيئت‌ مديره‌ يا مجمع‌ عمومي‌ برسد، مستلزم‌ قضاوت‌ حرفه‌اي‌ است‌ و تحت‌ تاثير هرگونه‌ تفاهم‌ بين‌ طرفين‌ درباره‌ مواردي‌ كه‌ بايد اطلاع‌ داده‌ شود،  قرار دارد. معمولا، چنين‌ موضوعاتي‌ شامل‌ موارد زير است‌:

  • ترديد نسبت‌ به‌ صلاحيت‌ و درستكاري‌ مديران‌ اجرايي‌.
  • تقلب‌ مربوط‌ به‌ مديران‌ اجرايي‌.
  • ساير تقلباتي‌ كه‌ به‌ تحريف‌ با  اهميت‌ در صورتهاي‌ مالي‌ مي‌انجامد.
  • تحريف‌ با  اهميت‌ ناشي‌ از اشتباه‌.
  • تحريفي‌ كه‌ بيانگر وجود ضعفهاي‌ با اهميت‌ در كنترل‌ داخلي‌،  شامل‌ طراحي‌ يا اجراي‌ فرايند گزارشگري‌ مالي‌ واحد مورد رسيدگي‌ است‌.

55 . چنانچه‌ حسابرس‌ تحريف‌ با اهميت‌ ناشي‌ از اشتباهي‌ را شناسايي‌ كند،  بايد آن‌ را به‌موقع‌ به‌ سطح‌ مناسبي‌ از مديران‌ اجرايي‌ اطلاع‌ دهد.

56 . چنانچه‌ حسابرس‌ با هريك‌ از موارد زير برخورد كند بايد آن‌ را به‌موقع‌ به‌ سطح‌ مناسبي‌ از مديران‌ اجرايي‌ اطلاع‌ دهد و ضرورت‌ گزارش‌ آن‌ به‌ هيئت‌ مديره‌ يا مجمع‌ عمومي‌ را مورد توجه‌ قرار دهد :

الف‌ ـ  شناسايي‌ تقلب‌ حتي‌ در شرايطي‌ كه‌ به‌ تحريف‌ با  اهميت‌ در صورتهاي‌ مالي‌ منجر نشده‌ باشد.

 ب‌  ـ  كسب‌ شواهدي‌ كه‌ بيانگر امكان‌ وجود تقلب‌ است‌ (حتي‌ اگر اثر بالقوه‌ آن‌ بر صورتهاي‌ مالي‌ با  اهميت‌ نباشد).

 

صفحه      1