سياست سرمايه درگردش

 

ماهيت سرمايه در گردش

سرمايه در گردش يک شرکت مجموعه مبالغى است که در دارائىهاى جارى سرمايهگذارى مىشود. اگر بدهىهاى جارى از دارائىهاى جارى يک شرکت کسر گردد سرمايه در گردش خالص بهدست مىآيد. مديريت سرمايه در گردش عبارت است از تعيين حجم و ترکيب منابع و مصارف سرمايه در گردش بهنحوى که ثروت سهامداران افزايش يابد

منابع و مصارف سرمايه در گردش

دارائىهاى جارى يک شرکت از اقلام زير تشکيل مىگردد: صندوق و بانک، اوراق بهاءدار قابلفروش، حسابهاى دريافتني، موجودى کالا و ساير دارائىهاى جاري. بسيارى از دارائىهاى جارى از محل بدهىهاى جارى مثل حسابهاى پرداختني، اسناد پرداختنى و وامهاى کوتاهمدت تأمين مالى مىشوند. در عين حال، برخى از شرکتها بخشى از دارائىهاى جارى خود را از محل وامهاى بلندمدت يا از محل حقوق صاحبان سهام تأمين مىکنند

استراتژىبدهىهاى جارى

اگر استراتژى مديريت دارائىهاى جارى مشخص باشد، مديريت بدهىهاى جارى شرکت مىکوشد تا ترکيب مطلوبى از منابع مالى تعيين کند. در اجراء چنين سياستي، فرض بر اين گذاشته مىشود که نرخ بهره وامهاى کوتاهمدت از نرخ بهره وامهاى بلندمدت کمتر است، ولى مديران مالى باتجربه متوجه اين واقعيت هستند که در مواردى هم ممکن است نرخ بهره وامهاى کوتاهمدت از نرخ بهره وامهاى بلندمدت بيشتر شود. در آمريکا، در سالهاى ۶۹ - ۷۰، ۷۳ - ۷۴ و ۷۹ - ۸۱، نرخ بهره وامهاى کوتاهمدت از نرخ بهره وامهاى بلندمدت بيشتر بود. فراتر اينکه بسيارى از شرکتها متوجه مىشوند که به هيچوجه گرفتن وامهاى کوتاهمدت براى آنها ميسر نيست و به هيچ قيمتى نمىتوانند از چنين منابعى تأمين مالى کنند. حتى اگر بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه نباشد، باز هم شيوهاى که بانکهاى تجارى براى پرداخت وامهاى کوتاهمدت در پيش مىگيرند بهگونهاى است که هزينه مؤثر اين وامها چندين برابر نرخ بهره اسمى آنها مىشود

در اجراء سياست مديريت سرمايه در گردش، در مورد بدهىهاى جارى که هماکنون مورد بحث است، فرض بر اين گذاشته مىشود که نرخ بهره وامهاى کوتاهمدت از نرخ بهره وامهاى بلندمدت کمتر است

استراتژى محافظهکارانه

مدير محافظهکار مىکوشد تا در ساختار سرمايه شرکت ميزان وامهاى کوتاهمدت را به حداقل ممکن برساند. او براى تهيه دارائىهاى جارى مىکوشد تا از وامهاى بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند. اما مديرى که بيش از حد محافظهکار است. مىکوشد بهجاى گرفتن اينگونه وامها از منبع مالى ديگرى سرمايه صاحبان سهام استفاده کند. ساختار سرمايه شرکتى که مدير آن چنين سياستى را در پيش مىگيرد تقريباً از دو قلم تشکيل مىگردد: حسابهاى پرداختنى و حقوق صاحبان سهام شرکتى که وامهاى کوتاهمدت را به حداقل ممکن مىرساند احتمال ريسک ورشکستگى ناتوانى در بازپرداخت به موقع وامها يا تمديد آنها را به شدت کاهش خواهد داد

اگر شرکتى بهجاى وامهاى کوتاهمدت از وامهاى بلندمدت و حقوق صاحبان سهام استفاده کند باعث مىشود که هزينه سرمايه آن بيشتر شود و نرخ بازده سهامداران شرکت کاهش يابد

استراتژى جسورانه

اگر مديرى سياست جسورانه اتخاذ کند، مىکوشد تا سطح وامهاى کوتاهمدت را به حداکثر برساند و دارائىهاى جارى خود را از محل اينوامها تأمين کند. اجراء اين سياست مستلزم اين نيست که شرکت اصلاً از وام بلندمدت استفاده نکند؛ زيرا دارائىهاى ثابت شرکت را مىتواند از محل وامهاى بلندمدت تأمين مالى کند. اگر وامهاى کوتاهمدت يک شرکت به حداکثر ممکن برسند، خطر و احتمال اينکه شرکت نتواند به موقع آنها را بازپرداخت کند افزايش خواهد يافت. وقتى بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه است، گرفتن وامهاى کوتاهمدت به آسانى ميسر نمىشود و هزينه آنها بالا خواهد رفت. سازمانها و کسانىکه وام مىدهند شرکت متقاضى وام را مخاطرهآميز مىپندارند و تقاضاى آن را نمىپذيرند يا اينکه درخواست بهرههاى نسبتاً بيشترى مىکنند

استراتژىهاى گوناگون و سياستهاى مطلوب

سياستها و رويههائى که خطمشى مديريت مالى را بهوجود مىآورد مبتنى بر اين فرض است که شرکت، برخى از تصميمات اصلى را گرفته و آنها را به اجراء درآورده است. اين تصميمات شامل تعيين و انتخاب نوع کالا و خدمتى که بايد عرضه شود و نحوهٔ تأمين مالى براى تهيه دارائىهاى ثابت شرکت است. اين تصميمات در فرآيند سودآورى شرکت در بلندمدت نقشى اصلى و تعيينکننده ايفاء مىکنند و در مديريت سرمايه در گردش، دو کاربرد بسيار مهم دارند. اول، کالاها يا خدماتى که با پيشبينى فروش يا توليد ارائه مىگردد به مديران سرمايه در گردش اين امکان را مىدهد که سطوح دارائىهاى جارى و بدهىهاى جارى را تخمين بزنند. دوم، مديران شرکت در صدد برمىآيند تا بر ثروت سهامداران شرکت از مجراء افزايش قيمت سهام عادي بيفزايند و اينکار اصولاً از طريق افزايش قدرت نقدينگى شرکت و حفظ اين قدرت انجام مىشود. بنابراين، سياستهاى سرمايه در گردش اصولاً با هدف افزايش سود و سهم تعيين نمىشود. بلکه مديران در صدد برمىآيند تا به نقدينگى مطلوبى برسند و بتوانند در سايهٔ آن اهداف سودآور شرکت را تأمين کنند

فروش و سرمايه در گردش

فروش واقعى و پيشبينىشدهٔ شرکت بر مقدار سرمايه در گردشى که شرکت به مصرف مىرساند و مجبور است آن را تأمين کند اثر بسيار شديدى دارد. فروش شرکت بر حجم دارائىهاى جارى و بدهىهاى جارى اثر مستقيم دارد و باعث مىشود که اين اقلام خودبهخود افزايش يابند؛ براى مثال، خريدها بهصورت موجودى کالا و حسابهاى پرداختنى درمىآيند، فروش باعث ايجاد وجه نقد و حسابهاى دريافتنى مىگردد و تقاضاى فصلى يا غيرمنتظره، گهگاه باعث مىشوند که شرکت از وامهاى کوتاهمدت استفاده کند.

حدود تغييراتى که بر اثر فروش در حسابهاى جارى شرکت خودبهخود رخ مىدهد در صنايع مختلف متفاوت است. براى محاسبهٔ آن در صنايع مختلف بايد نسبت سرمايه در گردش خالص به فروش را محاسبه کرد. معمولاً اين نسبت رقمى کمتر از ۳۰/۰ است. مقدار ۳۰/۰ يعنى براى يک ريال فروش ۳۰/۰ ريال سرمايه در گردش موردنياز است. اين نسبت در بسيارى از شرکتها به بيش از ۲۵/۰ مىرسد؛ از آن جمله است: صنايع نساجي، توليد لباس، ماشينآلات، قطعات کامپيوتر و صنايع الکترونيک برعکس، در صنايع حملونقل زميني، هوائي، تلفن و موادغذائي، اين نسبت به ۱۰/۰ يا کمتر مىرسد

شرکتهائى که بتوانند فروش مستمر داشته باشند، دارائىها و بدهىهاى جارى آنها بهصورت جزء لاينفک ترازنامه آنها درخواهد آمد

فرض بر اين است که فروش مرتب افزايش مىيابد و بخشى از کل فروش بهصورت فصلى صورت مىگيرد. دارائىهاى جارى دائمى شرکت شامل اقلامى از دارائى جارى است که براى رسيدن به حجم فروش مورد انتظار لازم است. نوسانات دارائىهاى جارى در آن بخش از کل فروش بهوجود مىآيد که بهصورت فصلى انجام مىشود

بدهىهاى جارى دائمى شامل اقلامى از بدهى جارى مىشود که خودبهخود براى رسيدن به حجم مورد انتظار فروش لازم است. بدهىهاى جارى متغير نتيجه فروش فصلى است. شرکتها مىتوانند بخشى از بدهىهاى دائمى شرکت را از محل وامهاى بلندمدت يا از محل حقوق صاحبان سهام تأمين کنند

استراتژى سرمايه در گردش و ريسک و بازده

شرکتها مىتوانند يا بهکارگيرى استراتژىهاى گوناگون، در رابطه با مديريت سرمايه در گردش، ميزان نقدينگى شرکت را تحتتأثير قرار دهند. اين استراتژىها را ميزان ريسک و بازده آنها مشخص مىکند. مديران سرمايه در گردش به دو دسته تقسيم مىشوند: محافظهکار و متهوّر جسور . استراتژىمحافظهکارانه در مديريت سرمايه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدينگى بيش از حد بالا برود. در اجراء سياست محافظهکارانه سعى مىشود که ريسک ناشى از ناتوانى بازپرداخت بدهىهاى سررسيد شده به پائينترين حد برسد. مدير، در اين نوع استراتژي، مىکوشد تا مقدار زيادى دارائى جارى که نرخ بازده آنها پائين است نگه دارد، از اينرو، شرکتهائى که چنين استراتژىاى داشته باشند بهاصطلاح داراى ريسک نقدينگى و بازده اندک خواهند بود. مدير سرمايه در گردشِ با استراتژى جسورانه مىکوشد تا با داشتن کمترين ميزان دارائى جاري، از بدهىهاى جارى بيشترين استفاده را ببرد و شرکت را به اينگونه اداره کند. در اجراء اين استراتژي، ريسک نقدينگى بسيار بالا خواهد رفت و شرکتى که اين استراتژى را به اجراء درآورد، بارها در وضعيتى قرار مىگيرد که نمىتواند بدهىهاى سررسيدشده را بپردازد. از سوى ديگر، چون حجم دارائىهاى جارى به پائينترين حد مىرسد، نرخ بازده سرمايهگذارى بسيار بالا مىرود البته اگر شرکت ورشکست نشود. شرکتهائى که استراتژى جسورانه در پيش مىگيرند ريسک بالائى را مىپذيرند و نرخ بازدهى آنها بالا است. شرکتها مىتوانند در اداره امور دارائىهاى جارى و بدهىهاى جاري، استراتژىهاى گوناگونى بهکار ببرند. با ترکيب اين استراتژىهاى گوناگون مىتوان سياستى را در پيش گرفت که سرمايه در گردش به حد مطلوب برسد .

اهميت مديريت سرمايه در گردش

اهميت روزافزون مديريت سرمايه در گردش باعث شده است که اين موضوع بهصورت يک رشته تخصصى مديريت مالى درآيد. در شرکتهاى بسيار بزرگ، تعدادى مدير اجرائى متخصص حضور دارند که تماموقت و انرژى خود را منحصراً صرف اداره سرمايه در گردش شرکت مىکنند. دلايل اهميت اين موضوع بهشرح زير است

سطوح واقعى و مطلوب دارائىهاى جارى با توجه به تغييراتى که در فروش واقعى و پيشبينىشده رخ مىدهد دستخوش تغييرات دائمى است. اين وضع باعث مىشود که درباره سطح مطلوب يا موردنظر از دارائىهاى جاري، بهصورت مستمر روزانه تصميماتى گرفته شود.

۲. شايد با توجه به تغييراتى که در ميزان دارائىهاى جارى رخ داده است، مديران مجبور شوند در تصميماتى که قبلاً براى تأمين مالى گرفتهاند تجديدنظر کنند؛ مثلاً اگر براى تأمين مالى دارائىهاى جارى از مبالغ سنگينى وام کوتاهمدت استفاده شده است، گرفتن وامهاى اضافى و تمديد وامهائى که به سررسيد مىرسند مستلزم صرف وقت و انرژى بيشتر مديريت شرکت خواهد بود

۳. ميزان منابع و مصارف وجوهى که به سرمايه در گردش تخصيص داده مىشود بايد مشخص شود. دارائىهاى جارى حدود ۷۵ درصد کل دارائىهاى شرکت و بدهىهاى جارى حدود ۶۰ درصد ساختار سرمايه هستند. اين بدان معنا است که بهعنوان مثال اگر کل دارائىهاى يک شرکت ۵۰۰ ميليارد ريال باشد، مبلغ ۳۷۵ ميليارد ريال آن ممکن است بهصورت دارائىهاى جارى باشد و بدهىهاى جارى هم حدود ۳۰۰ ميليارد ريال خواهد شد

۴. اگر مديريت سرمايه در گردش صحيح نباشند، احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش يابد و چهبسا شرکت در پرداخت به موقع ديون و تعهدات خود ناتوان بماند

چرخش وجه نقد

توليد کالا مستلزم صرف سرمايه در گردش است. شرکتها براى توليد کالا مجبور هستند ابتدا مواد اوليه بخرند، سپس آنها را تغيير شکل داده، بهصورت کالاى ساختهشده درآورند آنگاه با فروش موجودى کالاى ساختهشده، حسابهاى دريافتنى يا اسناد دريافتنى افزايش مىيابند و با وصول مطالبات، دورهٔ گردش وجه نقد به پايان مىرسد. از آنجا که براى خريد مواد اوليه و پرداخت دستمزد کارگران بلافاصله وجوه نقد پرداخت نمىشود. مقدارى از سرمايه در گردش از محل حسابهاى پرداختنى و ساير هزينههاى پرداختنى تأمين مىگردد.

تقريباً همه شرکتها فعاليتى مستمر و دائم دارند و براى مراحل توليد، سرمايه در گردش لازم است. چرخش وجه نقد از زمانىکه شرکت بابت مواد اوليه پول پرداخت مىکند شروع مىشود و تا هنگامىکه مطالبات ناشى از فروش کالا را دريافت مىکند ادامه مىيابد. طول دورهٔ گردش وجه نقد به شيوهٔ زير محاسبه مىشود: متوسط دورهاى که اين پول بهصورت موجودى کالا است، بهاضافه متوسط زمان وصول مطالبات، منهاى مهلت پرداخت حسابهاى پرداختني. براى محاسبه متوسط دورهاى که پول بهصورت موجودى کالا است. عدد ۳۶۰ را بر نسبت گردش موجودى کالا تقسيم مىکنيم

چرخش وجه نقد نشاندهنده دوره يا مدت زمانى است که وجوه نقد به مصرف فرآيند عملياتى شرکت براى توليد يک قلم محصول مىرسد. کوتاه کردن اين دوره به مفهوم اين است که براى حجم معينى از توليد، مقدار کمترى وجه نقد به مصرف مىرسد. کوتاه کردن متوسط دورهاى که پول بهصورت موجودى کالا است يا با کوتاه کردن متوسط دوره وصول مطالبات يا از طريق طولانىتر کردن مهلت پرداخت حسابهاى پرداختني، چرخش وجه نقد را کوتاهتر کرد

طول زمان چرخش وجه نقد فقط يکى از عوامل تعيينکنندهٔ سرمايه در گردش خالص مورد نياز است. حتى اگر طول زمان چرخش وجه و هر يک از اجزاء تشکيلدهندهٔ آن ثابت بمانند، باز هم عامل اصلي، حجم توليد است که تعيينکننده مقدار سرمايهاى است که بايد به هريک از مراحل دوره گردش اختصاص يابد و آن هم در گرو پيشبينى حجم فروش براى آينده نزديک است

سيستم اطلاعات سياستگزارى مديريت مالى

سيستم اطلاعات سياستگزارى مالى يکى از زيرمجموعههاى سيستم اطلاعات مديريت (MIS) است. اطلاعاتى که بهوسيله اين سيستم بهدست مىآيد به سياستگزاران مديريت مالى اين امکان را مىدهد که بهطور سيستماتيک درآمدها و هزينههاى دولت را مورد بررسى قرار دهد

اين سيستم بايد داراى مشخصات زير باشد:

اطلاعات سياستگزارى مديريت مالى بايد به روز و تازه باشد.

۲. اطلاعات سياستگزارى مديريت مالى بايد دقيق، صحيح و قابل اعتماد باشد و سياستگزاران مديريت مالى بايد به صحت آن اطمينان داشته باشند.

۳. اطلاعات سياستگزارى مديرتى مالى بايد مختصر بوده و لُب مطلب را بيان نمايند

۴. اطلاعاتى را بايد به سياستگزاران مديريت مالى داد که به آن نياز دارد

۵. اطلاعات مديريت مالى بايد کامل باشد، بهعبارت ديگر نداشتن اطلاعات، بهتر از داشتن اطلاعات ناقص است.

مراحل سيستم اطلاعات سياستگزارى مديريت مالى

مطالعه و بررسى سيستم اطلاعاتى موجود

در اين مرحله ماهيت، کيفيت اطلاعات و چگونگى جريان و استفاده از درآمدها و هزينهها و کسرى بودجه مورد استفاده قرار مىگيرد

تعيين اولويتهاى اطلاعاتى

در اين مرحله مبادرت به تعيين نيازهاى اطلاعاتى سياستگزاران مديريت مالى و اولويتبندى آنها مىشود. همچنين در اين مرحله مثلاً در زمينه پيشبينى درآمدها به اولويتهاى اطلاعاتى پيشبينىهاى درآمدها نگريسته مىشود

طراحى سيستم اطلاعاتى جديد

در اين مرحله عامل مهمى که بايد در نظر گرفته شود، ليست اولويتهاى سيستمهاى اطلاعاتى مديريت مالى است. با توجه به اين ليست، بايد سيستمى طراحى شود که بهوسيله آن تمامى اطلاعات و گزارشهاى مهم و ضرورى منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينههاى دولتها اخذ و پردازش گردد

انتخاب رايانه

آشنائى سياستگزاران مديريت مالى با رايانه براى تصميمگيرى آنان از جمله ضروريات است. چرا که آنان بايد گزارشهاى مالى را درست بفهمند و درست تعبير و تفسير نمايند. در اين مرحله سياستگزاران مديريت مالى با توجه به ميزان اطلاعاتى که مىخواهند در رايانه انباشت نمايند، نسبت به آن ميزان، نوع رايانه را براى خريد انتخاب مىنمايند