اطلاع رساني

120 .    حسابرس بايد در اولين فرصت ممکن، مديران اجرايي يا هيئت مديره را از نقاط ضعف با اهميت در طراحي يا اجراي کنترلهاي داخلي که به نظر وي رسيده است، آگاه کند.

121. چنانچه حسابرس خطرهاي تحريف با اهمیتی را شناسايي کند که واحد تجاري برآن کنترل ندارد يا کنترلهاي مرتبط با آنها ناکافي است يا بنابر قضاوت وي ضعف با اهميتي در فرايند برآورد خطر واحد تجاري وجود دارد، حسابرس اين نقاط ضعف کنترلهاي داخلي را نيز در اطلاع‌رساني موضوعات حسابرسي ‌لحاظ مي‌کند.

مستند سازي

122 .                حسابرس بايد موارد زير را مستند کند :

الف - مذاکره بين گروه حسابرسي درباره آسيب‌پذيري صورتهاي مالي واحد مورد رسيدگي از بابت تحريف با اهميت ناشي از اشتباه يا تقلب و تصميمات عمده اتخاذ شده.

ب - عناصر کليدي شناخت کسب شده درباره هر يک از جنبه‌هاي واحد مورد رسيدگي و محيط آن به‌شرح مندرج در بند 20، شامل هر يک از اجزاي کنترلهاي داخلي مندرج در بند43، براي برآورد خطرهاي تحريف با اهميت صورتهاي مالي، منابع اطلاعاتي شناخت کسب شده و روشهاي برآورد خطر.

پ - خطرهاي تحريف با اهميت شناسايي و برآورد شده در سطح صورتهاي مالي و سطح ادعا به نحو مقرر در بند 100 .

ت - خطرهاي شناسايي شده و کنترلهاي مربوط ارزيابي شده در نتيجه الزامات مقرر در بندهاي 113 و 115.

123 .    حسابرس شيوه مستندسازي اين موضوعات را با استفاده از قضاوت حرفه‌اي تعيين مي‌کند. به ويژه، نتايج برآورد خطر ممکن است بطور جداگانه يا به عنوان بخشي از مستندسازي حسابرس از ديگر روشها، مستند شود (براي راهنمايي بيشتر به بند 73 استاندارد330، مراجعه شود). نمونه‌هايي از تکنيکهاي متداول، به تنهايي يا بصورت ترکيبي، شامل شرح نوشته، پرسشنامه، چک‌ليست و نمودار است. اين تکنيکها مي‌تواند در مستندسازي برآورد حسابرس از خطرهاي تحريف با اهميت در سطح صورتهاي مالي و درسطح ادعاها نيز مفيد باشد. شکل و ميزان اين مستندسازي تحت تأثير ماهيت، اندازه و پيچيدگي واحد مورد رسيدگي و کنترلهاي داخلي آن، قابليت دسترسي اطلاعات واحد مورد رسيدگي و متدولوژي و فناوري مورد استفاده در حسابرسي است. براي مثال، مستندسازي شناخت سيستم اطلاعاتي پيچيده‌اي که در آن مقدار زيادي از معاملات به طور الکترونيکي شروع، ثبت، پردازش و گزارش مي‌شود ممکن است شامل نمودار، پرسشنامه يا جداول تصميم‌گيري باشد. براي يک سيستم اطلاعاتي که از فناوري اطلاعات استفاده نمي‌کند يا به طور محدود يا فقط براي پردازش چند معامله (براي مثال، بدهيهاي بلندمدت) استفاده مي‌کند، مستندسازي به شکل يادداشت ممکن است کافي باشد. معمولاً، هر چه واحد مورد رسيدگي پيچيده‌تر و روشهاي حسابرسي اجرا شده توسط حسابرس گسترده‌تر باشد، مستندسازي حسابرس نيز گسترده‌تر خواهد بود. استاندارد 230[1]، راهنماييهاي لازم را درباره مستندسازي در زمينه حسابرسي صورتهاي مالي ارائه می‌دهد.

تاريخ اجرا

124 .        اين استاندارد براي حسابرسي صورتهاي مالي که دوره مالي آن از اول فروردين 1387 و پس از آن شروع مي‌شود، لازم ‌الاجراست. بکارگيري زودتر الزامات اين استاندارد، مجاز است.

 

پيوست 1

شناخت واحد مورد رسيدگي و محيط آن

اين پيوست در مورد موضوعاتي که حسابرس ممکن است هنگام کسب شناخت از صنعت، قوانين و مقررات و ساير عوامل برون سازماني مؤثر در واحد مورد رسيدگي، شامل استانداردهاي حسابداري، ماهيت واحد مورد رسيدگي، اهداف و راهبردها و خطرهاي تجاري مربوط و اندازه‌گيري و بررسي عملکرد مالي واحد مورد رسيدگي، مورد توجه قرار دهد، رهنمود بيشتري ارائه مي‌کند. نمونه‌هاي ارائه شده دامنه وسيعي از موارد مرتبط با بيشتر حسابرسيها را پوشش مي‌دهد، اما، همه موضوعات ممکن است در يک حسابرسي مورد نداشته باشد و فهرست نمونه‌ها نيز لزوماً کامل نيست. رهنمود بيشتر در مورد کنترلهاي داخلي در پيوست 2 ارائه شده است.

صنعت، قوانين و مقررات و ساير عوامل برون سازماني، شامل استانداردهاي حسابداري

نمونه‌‌‌هايي از موضوعاتي که حسابرس ممکن است مورد توجه قرار دهد به شرح زير است:

  • شرايط صنعت :
  • بازار و رقابت، شامل تقاضا، ظرفيت و رقابت در قيمت.
  • فعاليت ادواري يا فصلي.
  • فناوري توليد مرتبط با توليدات واحد مورد رسيدگي.
  • تأمين انرژي و هزينه آن.
  • محيط قانوني و مقرراتي :
  • استانداردهاي حسابداري و روشهاي خاص صنعت.
  • چارچوب قانوني و مقرراتي حاکم بر صنعت.
  • قوانين و مقرراتي که به‌نحو قابل ملاحظه‌اي بر فعاليت واحد مورد رسيدگي اثر مي‌گذارد، مشتمل‌بر الزامات قانوني و مقرراتي و فعاليتهاي نظارتي مستقيم.
  • ماليات (عملکرد و غيره)
  • سياستهاي جاري دولت که عمليات تجاري واحد مورد رسيدگي را تحت تأثير قرار مي‌دهد:
    • پولي، شامل کنترلهاي ارزي.
    • مالي.
    • انگيز‌شي مالي (براي مثال، برنامه‌هاي کمک دولت).
    • تعرفه‌هاي گمرکي، محدوديتهاي تجاري.
    • الزامات زيست محيطي مؤثر بر صنعت و فعاليت تجاري واحد مورد رسيدگي.
  • ساير عوامل برون سازماني جاري مؤثر بر فعاليت تجاري واحد مورد رسيدگي :
    • سطح عمومي فعاليت اقتصادي (براي مثال، رکود، رشد).
    • نرخهاي سود و کارمزد و قابليت دسترسي به منابع مالي.
    • تورم، تغيير ارزش رسمي پول.

 

ماهيت واحد مورد رسيدگي

نمونه‌هايي از موضوعاتي که حسابرس ممکن است مورد توجه قرار دهد به شرح زير است:

 

عمليات تجاري

  • ماهيت منابع درآمد؛ براي مثال، توليد، عمده فروشي، بانکداري، بيمه‌گري‌يا ارائه ساير خدمات مالي، واردات يا صادرات، ارائه خدمات عمومي (آب، برق، گاز، تلفن و غيره)، حمل و نقل و تأمين محصولات و خدمات فناوري.
  • محصولات يا خدمات و بازارها (براي مثال، مشتريان و قراردادهاي عمده، شرايط پرداخت، حاشيه‌هاي سود، سهم بازار، رقبا، صادرات، سياستهاي قيمت‌گذاري، شهرت محصولات، تضمين‌ها، روند‌ها، راهبردها و اهداف بازاريابي، فرايندهاي توليد).
  • انجام عمليات (براي مثال، مراحل و شيوه‌هاي توليد، قسمتهاي تجاري، توزيع محصولات و خدمات، جزييات کاهش يا افزايش عمليات).
  • اتحادها، مشارکتهاي خاص و فعاليتهاي برون سپاري.
  • استفاده از تجارت الکترونيکي، شامل فعاليتهاي فروش و بازاريابي اينترنتي.
  • پراکندگي جغرافيايي و بخش‌ بخش‌ بودن صنعت.
  • محل تجهيزات توليد، انبارها و ادارات.
  • مشتريان اصلي.
  • تأمين‌کنندگان عمده کالا و خدمات (براي مثال، قراردادهاي بلندمدت، ثبات عرضه، شرايط پرداخت، واردات، شيوه‌هاي تحويل کالا مانند ” درست به موقع“ ).
  • استخدام (براي مثال، برحسب محل، عرضه، سطوح دستمزد، مزاياي بازنشستگي، طرحهاي پاداش و مقررات دولتي درباره استخدام).
  • فعاليتهاي تحقيق و توسعه و مخارج آن.
  • معاملات با اشخاص وابسته.

سرمايه‌گذاريها

  • تحصيل، ادغام يا واگذاري فعاليتهاي تجاري (برنامه‌ريزي يا اخيرا اجرا شده).
  • سرمايه‌گذاريها و واگذاري اوراق بهادار و وامها.
  • انجام مخارج سرمايه‌اي، شامل سرمايه‌گذاري در ماشين‌آلات، تجهيزات و فناوري و هرنوع تغييرات اخير يا برنامه‌ريزي شده.
  • سرمايه‌گذاري در واحدهاي تجاري غيرتلفيقي، شامل شراکتها، مشارکتهاي خاص و واحدهاي با مقاصد خاص.

تأمين مالي

  • ساختار گروه ـ واحدهاي تجاري فرعي و وابسته عمده، مشتمل‌بر ساختارهاي تلفيق شده و تلفيق نشده.
  • ساختار بدهي شامل تعهدات، محدوديتها، تضمين‌ها و ترتيبات تأمين مالي خارج از ترازنامه.
  • اجاره اموال، ماشين‌آلات يا تجهيزات براي استفاده در فعاليت تجاري.
  • مالکين ذينفع (محلي، خارجي، ميزان شهرت و تجربه تجاري).
  • اشخاص وابسته.
  • استفاده از ابزارهاي مالي مشتقه.

گزارشگري مالي

  • استانداردهاي حسابداري و روشهاي خاص صنعت.
  • روشهاي شناسايي درآمد.
  • اندازه‌گيري براساس ارزشهاي منصفانه.
  • موجودي مواد و کالا (براي مثال، محل‌ها، مقادير).
  • داراييها، بدهيها و معاملات ارزي.
  • طبقات عمده مختص صنعت (براي مثال، وامها وسپرده‌هاي سرمايه‌گذاري در بانکها، حسابهاي دريافتني و موجودي مواد و کالا در شرکتهاي توليدي، تحقيق و توسعه در شرکتهاي دارويي).
  • حسابداري معاملات غيرعادي يا پيچيده شامل معاملات بحث‌انگيز يا جديد.
  • ارائه و افشا در صورتهاي مالي.

 

اهداف و راهبردها و خطرهاي تجاري مربوط

نمونه‌هايي از موضوعاتي که حسابرس ممکن است مورد بررسي قرار دهد به شرح زير است:

  • وجود اهداف (براي مثال، نحوه توجه به صنعت، مقررات و ساير عوامل برون سازماني توسط واحد تجاري)، بطور مثال، درارتباط با موارد زير :

موضوع

نمونه خطر تجاري بالقوه

تحولات صنعت

نبود کارکنان يا مهارت لازم برای مواجهه با تغييرات صنعت

محصولات و خدمات جديد

افزايش تعهدات مربوط به محصول

توسعه فعاليت تجاري

عدم برآورد تقاضا به‌گونه‌اي درست

الزامات حسابداري جديد

اجراي ناقص يا نادرست يا افزايش هزينه‌ها

الزامات قانوني

افزايش تبعات موارد قانوني

الزامات ناشي از تأمين مالي جاري و آتي

زيان ناشي از ناتواني واحد تجاري در رعايت اين الزامات

استفاده از فناوري اطلاعات

ناسازگاري سيستمها و فرايندها

 
  • آثار اجراي يک راهبرد، به‌ويژه هرگونه آثاري که به الزامات حسابداري جديد بينجامد (يک خطر تجاري مرتبط بالقوه ممکن است، براي مثال، اجراي ناقص يا نادرست الزامات حسابداري جديد باشد).

 

اندازه‌گيري و بررسي عملکرد مالي واحد تجاري

نمونه‌هايي از موضوعاتي که حسابرس ممکن است مورد توجه قرار دهد به شرح زير است:

  • نسبتهاي اصلي و آمارهاي عملياتي.
  • شاخصهاي اصلي عملکرد.
  • معيارهاي عملکرد کارکنان و سياستهاي انگيزشي.
  • روندها.
  • استفاده از اطلاعات مالي پيش‌بيني شده، بودجه‌ها و تجزيه و تحليل انحرافات.
  • گزارشهاي تحليل‌گران و گزارشهاي رتبه‌بندي اعتبار.
  • تجزيه و تحليل رقبا.
  • عملکرد مالي ادواري (رشد درآمد، سودآوري، اهرمهاي مالي).

 

پيوست 2

اجزاي کنترلهاي داخلي

 

1 . همانطور که در بند 43 بيان شد و در بندهاي 67 تا 99 توصيف گرديد، کنترلهاي داخلي از اجزاي زير تشکيل مي‌شود:

الف- محيط کنترلي.

ب - فرايند ارزيابي خطر توسط واحد تجاري.

پ - سيستم اطلاعاتي، شامل فرايند تجاري مربوط، مرتبط با گزارشگري مالي و اطلاع‌رساني.

ت - فعالیتهای کنترلی.

ث - نظارت بر کنترلها.

اين پيوست، اجزاي بالا را تا آنجايي که به حسابرسي صورتهاي مالي مربوط مي‌شود بيشتر توضيح مي‌دهد.

محيط کنترلي

2 . محيط کنترلي شامل نگرش، آگاهي و اقدامات مديريت نسبت به کنترلهاي داخلي و اهميت آن براي واحد تجاري است. محيط کنترلي همچنين شامل عملکرد مديريت است و با تنظيم جو واحد تجاري، بر هشياري کنترلي کارکنان اثر مي‌گذارد. محيط کنترلي اساس کنترلهاي داخلي اثربخش و فراهم‌کننده نظم و ساختار است.

3 . محيط کنترلي شامل اجزاي زير است:

الف- اطلاع رساني و تقويت درستکاري و ارزشهاي اخلاقي. اثر بخشي کنترلها نمي‌تواند فراتر از درستکاري و ارزشهاي اخلاقي افرادي باشد که آنها را ايجاد و اداره و بر آنها نظارت مي‌کنند. درستکاري و ارزشهاي اخلاقي اجزاي اصلي محيط کنترلي است که بر اثر بخشي طراحي، اداره و نظارت‌برساير اجزاي کنترلهاي داخلي اثر مي‌گذارد.

ب - پايبندي به صلاحيت. صلاحيت يعني دانش و تجربه لازم براي انجام وظايفي است که شغل افراد ايجاب مي‌کند. پايبندي به صلاحيت شامل توجه مديريت به سطوح صلاحيت لازم براي مشاغل خاص و چگونگي تبديل آن سطوح به تجارب و دانش لازم است.

پ - مشارکت هيئت مديره . هشياري کنترلي واحد تجاري به‌طور با اهميتي تحت تأثير هيئت مديره است. ويژگيهاي هيئت مديره شامل استقلال از مديران اجرايي، تجربه و اعتبار آنها، ميزان مشارکت و مداقه آنان در فعاليتها، مناسب بودن اقدامات ايشان، اطلاعات دريافتي آنان، ميزان طرح سئوالات پيچيده و پيگيري آن از طريق مديران اجرايي و تعامل آنان با حسابرسان داخلي و مستقل است. اهميت مسئوليتهاي هيئت مديره در اساسنامه و يا ساير آيين‌نامه‌ها يا رهنمودهاي مربوط، مشخص مي‌شود. ساير مسئوليتهاي هيئت مديره شامل نظارت کلي بر طراحي و اجراي اثربخش روشهاي كسب خبر از تخلفات و فرايند بررسي اثربخشي کنترلهاي داخلي واحد تجاري است.

ت - نگرش و شيوه‌ اجرايي مديريت. نگرش و شيوه‌ اجرايي مديريت دامنه وسيعي از ويژگيها را دربر مي‌گيرد. اين ويژگيها ممکن است شامل موارد زير باشد:

  • رويکرد مديريت نسبت به خطرپذيري و مديريت خطرهاي تجاري.
  • نگرش و اقدامات مديريت نسبت به گزارشگري مالي (انتخاب محتاطانه يا جسورانه رويه‌هاي حسابداري قابل جايگزين و هشياري و احتياط در انجام برآوردهاي حسابداري) و نگرش مديريت درباره پردازش اطلاعات و عملکرد کارکنان حسابداري.

ث - ساختار سازماني. ساختار سازماني چارچوبي را فراهم مي‌کند که در آن، فعاليتهاي لازم براي دستيابي به اهداف واحد تجاري، برنامه‌ريزي، اجرا، کنترل و بررسي مي‌شود. براي ايجاد ساختار سازماني مربوط، توجه به حيطه‌هاي اصلي اختيار و مسئوليت و خطوط مناسب گزارشگري، ضروري است. يک واحد تجاري ساختار سازماني متناسب با نيازهاي خود را تعيين مي‌کند. مناسب بودن ساختار سازماني واحد تجاري، به‌اندازه و ماهيت فعاليتهاي آن بستگي دارد.

ج - تعيين اختيار و مسئوليت.‌ اين عامل شامل نحوه تعيين اختيار و مسئوليت براي فعاليتهاي عملياتي و نحوه برقراري روابط گزارشگري و سلسله مراتب اختيارات است. اين عامل همچنين شامل خط‌مشي‌هاي مربوط به انجام عمليات تجاري مناسب، دانش و تجربه کارکنان اصلي و منابع فراهم شده براي انجام وظايف است. افزون بر اين، اين عامل شامل خط‌مشي‌ها و اطلاع‌رساني لازم براي اطمينان يافتن از اين امر است که همه کارکنان، اهداف واحد تجاري را درک مي‌کنند، چگونگي ارتباط وظايف خود با ديگران و تأثير آن در دستيابي به اهداف واحد تجاري را مي‌دانند و تشخيص مي‌دهند که چگونه و در چه مواردي پاسخگو خواهند بود.

چ - سياستها و روشهاي منابع انساني. سياستها و روشهاي منابع انساني به استخدام، آشنايي، آموزش، ارزيابي، مشاوره، ارتقا، حقوق و مزايا و اقدامات اصلاحي مربوط مي‌شود. براي مثال، استانداردهاي استخدام واجدشرايط ترين افراد (با تاکيد برسابقه تحصيلي، تجربه‌کاري قبلي، عملکرد گذشته و شواهد درستکاري و ارزشهاي اخلاقي) ميزان پايبندي واحد تجاري به استخدام کارکنان با صلاحيت و قابل اعتماد را نشان مي‌دهد.

کاربرد در واحدهاي تجاري کوچک

4 . نحوه اجراي اجزاي کنترلهاي داخلي در واحدهاي تجاري کوچک ممکن است با واحدهاي تجاري بزرگ متفاوت باشد. براي مثال، واحدهاي تجاري کوچک ممکن است آيين رفتار حرفه‌اي مکتوب نداشته باشند، اما به‌جاي آن، با اطلاع‌رساني شفاهي و الگوي رفتاري مديريت، فرهنگي را ترويج کنندکه بر اهميت درستکاري و ارزشهاي اخلاقي تاکيد داشته باشد. همچنين، هيئت مديره واحدهاي تجاري کوچک ممکن است شامل عضو مستقل يا برون سازماني نباشد.

فرايند ارزيابي خطر توسط واحد تجاري

5 . فرايند ارزيابي خطر توسط واحد تجاري به معني فرايند شناسايي و برخورد با خطرهاي تجاري و نتايج آن است. براي مقاصد گزارشگري مالي، فرايند ارزيابي خطر توسط واحد تجاري شامل نحوه شناسايي خطرهاي مربوط به تهيه صورتهاي مالي، طبق استانداردهاي حسابداري، برآورد اهميت آنها، ارزيابي احتمال وقوع آنها و تعيين اقدامات لازم براي مديريت خطر است. براي مثال، فرايند ارزيابي خطر توسط واحد تجاري ممکن است نشان‌دهنده نحوه ارزيابي احتمال وجود معاملات ثبت نشده يا چگونگي شناسايي و تحليل برآوردهاي عمده منعکس در صورتهاي مالي توسط واحد تجاري باشد. خطرهاي مربوط به گزارشگري مالي قابل اعتماد به رويداد يا معاملات خاص نيز مرتبط است.

6 . خطرهاي مربوط به گزارشگري مالي شامل رويدادها و شرايط برون سازماني و درون سازماني است که ممکن است روي دهد و بر توانايي واحد تجاري براي شروع، ثبت، پردازش و گزارش اطلاعات مالي منطبق با ادعاهاي مديريت در صورتهاي مالي اثر منفي داشته باشد. در مواردي که خطرها شناسايي مي‌شود، مديريت، اهميت، احتمال وقوع و چگونگي اداره آنها را مورد توجه قرار مي‌دهد. مديريت ممکن است طرحها، برنامه‌ها يا اقداماتي را براي برخورد با برخي خطرها شروع کند يا ممکن است خطري را به دليل هزينه يا ملاحظات ديگري بپذيرد. خطرها ممکن است در شرايطي مانند موارد زير ايجاد شود يا در اثر آنها تغيير يابد:

  • تغيير در محيط عملياتي. تغيير در محيط مقرراتي يا عملياتي مي‌تواند به تغييرات در فشارهاي رقابتي و خطرهاي متفاوت با اهميتي بينجامد.
  • کارکنان جديد.‌ کارکنان جديد ممکن است ديدگاه يا شناخت متفاوتي نسبت به کنترلهاي داخلي داشته باشند.
  • سيستمهاي اطلاعاتي جديد يا نوسازي شده. تغييرات عمده و سريع در سيستمهاي اطلاعاتي مي‌تواند خطر مربوط به کنترلهاي داخلي را تغيير دهد.
  • رشد سريع. توسعه عمده و سريع عمليات مي‌تواند به کنترلها آسيب برساند و خطر از کار افتادن آنها را افزايش دهد.
  • فناوري جديد. بکارگيري فناوري جديد در فرايند توليد يا سيستمهاي اطلاعاتي ممکن است خطر مرتبط با کنترلهاي داخلي را تغيير دهد.
  • مدلها، محصولات يا فعاليتهاي تجاري جديد. وارد شدن در حوزه‌ها يا معاملات تجاري که واحد تجاري در آن تجربه اندکي دارد ممکن است خطرهاي جديدي را درباره کنترلهاي داخلي ايجاد نمايد.
  • تجديد ساختار واحد تجاري. تجديد ساختار ممکن است همراه با کاهش کارکنان و تغييرات در سرپرستي و تفکيک وظايف باشد که ممکن است خطر مرتبط با کنترلهاي داخلي را تغيير دهد.
  • توسعه عمليات خارجي. توسعه يا تحصيل عمليات خارجي با خطرهاي جديد و اغلب کم نظير همراه است که ممکن است بر کنترلهاي داخلي اثر گذارد، براي مثال، خطرهاي اضافي يا تغيير خطرهاي ناشي از معاملات ارزي خارجي.
  • استانداردهاي حسابداري جديد. تدوين استانداردهاي حسابداري جديد يا تغيير استانداردهاي حسابداري ممکن است خطرهاي مربوط به تهيه صورتهاي مالي را تحت تأثير قرار دهد.

کاربرد در واحدهاي تجاري کوچک

7 . مفاهيم اساسي فرايند ارزيابي خطر، براي همه واحدهاي تجاري، صرف‌نظر از اندازه آنها، يکسان است، اما فرايند ارزيابي خطر در واحدهاي تجاري کوچک ممکن است از رسميت‌ کمتر و ساختار ضعيف‌تري برخوردار باشد. همه واحدهاي تجاري بايد اهداف گزارشگري مالي مشخص داشته باشند، اما اين اهداف ممکن است در واحدهاي تجاري کوچک بطور ضمني مشخص شده باشد. مديريت ممکن است از خطرهاي مربوط به اين اهداف، بدون استفاده از فرايندي مدون اما از طريق ارتباط مستقيم با کارکنان و اشخاص برون سازماني، آگاه شود.

سيستم اطلاعاتي، شامل فرايندهاي تجاري مربوط، مرتبط با گزارشگري مالي و اطلاع‌ رساني

8 . يک سيستم اطلاعاتي ازسخت‌افزار، نرم‌افزار، کارکنان، روشها و اطلاعات تشکيل مي‌شود. سخت‌افزار و نرم‌افزار در سيستمهايي که صرفا يا عمدتاً دستي است وجود ندارد يا اهميت کمتري دارد. بيشتر سيستمها به طور گسترده از فناوري اطلاعات استفاده مي‌کنند.

9 . سيستم اطلاعاتي مربوط به اهداف گزارشگري مالي که شامل سيستم گزارشگري مالي است از روشها و مستندات پيش‌بيني شده براي شروع ، ثبت، پردازش و گزارش معاملات و ساير رويدادهاي واحد تجاري و پاسخگويي درباره داراييها، بدهيها و حقوق صاحبان سهام تشکيل مي‌شود. معاملات ممکن است بطور دستي يا خودکار بوسيله روشهاي برنامه‌ريزي شده شروع شود. مستندسازي شامل شناسايي و گردآوري اطلاعات مربوط درباره معاملات يا رويدادها است. پردازش شامل وظايفي مانند ويرايش، تأييد، محاسبه، اندازه‌گيري، ارزيابي، تلخيص و تطبيق، با اجراي روشهاي خودکار يا دستي است. گزارشگري، به تهيه گزارشهاي مالي و ساير اطلاعات، به‌شکل الکترونيکي يا چاپي مربوط مي‌شود که واحد تجاري براي اندازه‌گيري و بررسي عملکرد مالي و ساير وظايف خود مورد استفاده قرار مي‌دهد. کيفيت اطلاعات تهيه شده بوسيله سيستم، بر توانايي مديريت در تصميم‌گيري مناسب جهت اداره و کنترل فعاليتهاي واحد تجاري و تهيه گزارشهاي مالي قابل اعتماد اثر مي‌گذارد.

10. بنابراين، يک سيستم اطلاعاتي روشها و مستنداتي را دربر مي‌گيرد که:

  • همه معاملات معتبر را شناسايي و ثبت ‌کند.
  • معاملات را به موقع و با جزئيات کافي توصيف کند به‌گونه‌اي‌که طبقه‌بندي مناسب معاملات براي گزارشگري مالي ميسر شود.
  • ارزش معاملات را به نحوي اندازه‌گيري کند که ثبت ارزش پولي درست آنها در صورتهاي مالي ميسر شود.
  • دوره زماني وقوع معاملات را تشخيص دهد تا ثبت معاملات در دوره حسابداري مربوط ميسر گردد.
  • معاملات و موارد افشاي مربوط را به درستي در صورتهاي مالي ارائه ‌دهد.

11. اطلاع‌ رساني شامل فراهم نمودن شناختي از نقشها و مسئوليتهاي افراد در ارتباط با کنترلهاي داخلي حاکم‌بر گزارشگري مالي است. اطلاع‌رساني شامل ميزان شناخت کارکنان از ارتباط فعاليتهاي خود در سيستم اطلاعاتي گزارشگري مالي با کار ديگران و شيوه‌هاي گزارشگري موارد استثنا به يک رده بالاتر مناسب در واحد تجاري است. کانالهاي باز اطلاع‌ رساني، به اطمينان يافتن از گزارش موارد استثنا و اقدام درباره آنها کمک مي‌کند.

12. اطلاع‌ رساني به اشکالي مانند بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هاي عمومي حسابداري و گزارشگري مالي صورت مي‌پذيرد. اطلاع‌ رساني همچنين مي‌تواند به‌شکل الکترونيکي، شفاهي و از طريق اقدامات مديريت انجام شود.

صفحه     1     2          4     5