10 . يک دارايي هنگامي معيار قابليت تشخيص را در تعريف دارايي نامشهود احراز ميکند که يکي از شرايط زير را داشته باشد:
الف . جدا شدني باشد، يعني بتوان آن را به منظور فروش، انتقال، اعطاي حق امتياز، اجاره يا مبادلـه (به صورت جداگانه يا همراه با يک قرارداد، دارايي يا بدهي مرتبط) از واحد تجاري جدا کرد، يا
ب . از حقوق قراردادي يا ساير حقوق قانوني ناشي شود، صرفنظر از اينکه آيا چنين حقوقي قابل انتقال يا جدا شدني از واحد تجاري يا ساير حقوق و تعهدات باشد
يا خير.
شناخت و اندازهگيري اوليه دارايي نامشهود
11 . يك قلم هنگامي بهعنوان دارايي نامشهود شناسايي ميشود كه :
الف. با تعريف داراييهاي نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب . معيارهاي شناخت مندرج در بندهاي 12 تا 14 احراز شده باشد.
12 . يك قلم دارايي نامشهود بايد تنها زماني شناسايي شود كه :
الف. جريان منافع اقتصادي آتي دارايي به درون واحد تجاري محتمل باشد، و
ب . بهاي تمام شده دارايي به گونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري باشد.
13 . جريان منافع اقتصادي آتي مرتبط با دارايي نامشهود به درون واحد تجاري تنها هنگامي محتمل است كه واحد تجاري بتواند با دلايل كافي نشان دهد:
الف. دستيابي به خالص جريان ورودي منافع اقتصادي آتي دارايي به درون واحد تجاري امكانپذير است،
ب . توانايي و قصد استفاده از دارايي نامشهود را دارد، و
ج . به منابع فني و مالي كافي براي كسب منافع اقتصادي آتي دارايي دسترسي دارد.
14 . محتمل بودن منافع اقتصادي آتي بايد با استفاده از مفروضات معقول و داراي پشتوانه كه معرف بهترين برآورد مديريت از وقوع يك سري شرايط اقتصادي محتمل در طول عمر مفيد دارايي است، توسط واحد تجاري ارزيابي شود.ارزيابي مزبور مستلزم بكارگيري قضاوت بر مبناي شواهد موجود در زمان شناخت اوليه است. در اين مورد اهميت بيشتر بايد به شواهدي داده شود كه به طور بيطرفانه قابل تأييد باشد.
15 . داراييهاي نامشهود عموماً كاربرد جايگزين ندارند و نميتوان آنها را به اجزاي كوچكتر براي فروش تقسيم كرد. افزون بر اين، اثبات چگونگي انتظار دستيابي به جريان ورودي منافع اقتصادي به درون واحد تجاري از محل دارايي نامشهود نيز مشكل است. در برخي موارد، شواهد عيني مرتبط با منافع اقتصادي آتي منتسب به يك دارايي نامشهود را ميتوان از طريق بررسي بازار كسب كرد.
16 . جريان منافع اقتصادي آتي ناشي از يك دارايي نامشهود ممكن است شامل درآمد عملياتي حاصل از فروش كالا يا خدمات، صرفهجويي در مخارج يا ساير منافعي باشد كه از كاربرد دارايي توسط واحد تجاري عايد ميشود. براي مثال، بكارگيري دانش فني جديد در فرايند توليد ممكن است به جاي افزايش درآمد عملياتي آتي، مخارج توليد را كاهش دهد.
17 . توانايي استفاده از دارايي نامشهود، مستلزم داشتن كنترل بر آن دارايي است. يك واحد تجاري هنگامي بر دارايي كنترل دارد كه هم قدرت كسب منافع اقتصادي آتي ناشي از آن را داشته باشد و هم بتواند از دسترسي ديگران به آن منافع جلوگيري كند. توان كنترل منافع اقتصادي آتي يك دارايي نامشهود معمولاً از حق قانوني مانند حق تکثير و حق تأليف ناشي ميشود. ليكن وجود چنين حقي، شرط لازم براي كنترل نيست چرا كه واحد تجاري ممكن است از راههاي ديگر، ازجمله موظف كردن كاركنان به حفظ اطلاعات محرمانه، بر منافع اقتصادي آن دارايي كنترل داشته باشد.
18 . در برخي موارد، شواهد بيطرفانه مرتبط با توانايي واحد تجاري در بكارگيري دارايي نامشهود را ميتوان از طريق امكان سنجي (توجيهات فني و اقتصادي) كسب كرد. قصد استفاده از دارايي نامشهود توسط واحد تجاري، براي مثال، از طريق يك طرح تجاري كه به طور رسمي توسط مقامات مجاز به تصويب رسيده، قابل اثبات است.
19 . دسترسي به منابع لازم جهت استفاده از دارايي نامشهود و كسب منافع آن را ميتوان از طريق يك طرح تجاري كه نشاندهنده منابع فني، مالي و ساير منابع مورد نياز و توانايي واحد تجاري در تامين آن منابع است، اثبات كرد. در برخي موارد، واحد تجاري توانايي كسب منابع مالي را، از طريق كسب موافقت يا تمايل اوليه اعتباردهندگان طرح، اثبات ميكند.
20 . يك دارايي نامشهود به هنگام شناخت اوليه بايد به بهاي تمام شده اندازهگيري شود.
تحصيل جداگانـه
21 . اگر دارايي نامشهود به طور جداگانه تحصيل شود، مابهازاي آن معمولاً مشخص است و در نتيجه ميتوان بهاي تمام شده را بهگونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد.
22 . بهاي تمام شده يك دارايي نامشهود متشكل از بهاي خريد (شامل عوارض و ماليات غير قابل استرداد خريد) و هرگونه مخارج مرتبط مستقيمي است كه براي آمادهسازي دارايي جهت استفاده مورد نظر تحمل ميشود. براي محاسبه بهاي خريد، تخفيفات تجاري كسر ميشود. مخارج مستقيم، بهعنوان مثال، شامل حقالزحمههاي خدمات حقوقي و مخارج آزمايش کارکرد صحيح دارايي است. در صورت خريد دارايي با شرايط اعتباري، بهاي تمام شده معادل بهاي نقدي است. مابهالتفاوت بهاي نقدي با مجموع پرداختها به عنوان هزينه سود تضمين شده، در دورههاي استفاده از اعتبار شناسايي ميشود مگر اينکه به موجب استاندارد حسابداري شماره 13 با عنوان حسابداري مخارج تأمين مالي به حساب دارايي منظور گردد.
23 . موارد زير نمونههايي از مخارجي است که در بهاي تمام شده دارايي نامشهود منظور نميشود:
الف. مخارج معرفي يک محصول يا خدمت جديد مانند مخارج تبليغات،
ب . مخارج انجام فعاليت تجاري در يک محل جديد يا با يک گروه جديد از مشتريان مانند مخارج آموزش کارکنان، و
ج . مخارج اداري، عمومي و فروش.
24 . شناسايي مخارج در مبلغ دفتري يک دارايي نامشهود، هنگامي که دارايي آماده بهرهبرداري است، متوقف ميشود. بنابراين، مخارج تحمل شده براي استفاده يا بکارگيري مجدد يک دارايي نامشهود، در مبلغ دفتري آن منظور نميشود. براي مثال، مخارج مندرج در صفحه بعد، در مبلغ دفتري يک دارايي نامشهود منظور نميگردد:
الف. مخارج تحمل شده براي يک دارايي آماده بهرهبرداري که هنوز استفاده از آن شروع نشده است.
ب . زيانهاي عملياتي اوليه از قبيل زيانهاي تحمل شده در مرحله عرضه اوليه محصولات جديد حاصل از دارايي.
25 . برخي عمليات در ارتباط با يک دارايي نامشهود انجام ميشود که براي آمادهسازي آن جهت استفاده مورد نظر، ضروري نيست. اينگونه عمليات متفرقه ممکن است درطول فعاليتهاي ايجاد دارايي يا قبل از آن انجام شود. درآمدها و هزينههاي چنين عملياتي در سود و زيان دوره وقوع شناسايي ميشود.
تحصيل از طريق تركيب تجاري
26 . در صورتي که يک دارايي نامشهود در ترکيب تجاري تحصيل گردد، براساس استاندارد حسابداري شماره 19 با عنوان ترکيبهاي تجاري، بهاي تمام شده آن دارايي نامشهود، ارزش منصفانه آن در تاريخ تحصيل ميباشد.
27 . براساس اين استاندارد و استاندارد حسابداري شماره 19 با عنوان ترکيبهاي تجاري، واحد تحصيلکننده در تاريخ تحصيل، دارايي نامشهود واحد تحصيل شده را در صورتي جدا از سرقفلي شناسايي ميکند که ارزش منصفانه آن دارايي را بتوان بهگونهاي اتکاپذير اندازهگيري کرد، صرفنظر از اينکه واحد تحصيل شده، پيش از ترکيب تجاري، دارايي را شناسايي کرده باشد يا خير. واحد تحصيلکننده، يک پروژه تحقيق و توسعه در جريان را در صورتي به عنوان يک دارايي نامشهود جدا از سرقفلي شناسايي ميکند که آن پروژه تعريف دارايي نامشهود را احراز کند و ارزش منصفانه آن را بتوان بهگونهاي اتکاپذير اندازهگيري کرد. پروژه تحقيق و توسعه در جريان واحد تحصيل شده، در صورتي تعريف دارايي نامشهود را احراز ميکند که با تعريف دارايي انطباق داشته باشد و قابل تشخيص باشد يعني جداشدني يا از حقوق قراردادي يا ساير حقوق قانوني ناشي شده باشد.
اندازهگيري ارزش منصفانه دارايي نامشهود تحصيلشده در ترکيب تجاري
28 . ارزش منصفانه داراييهاي نامشهود تحصيل شده در ترکيبهاي تجاري را معمولاً ميتوان با اتکاپذيري کافي اندازهگيري و جدا از سرقفلي شناسايي کرد. در مواردي که براي برآورد ارزش منصفانه، طيفي از نتايج با احتمال وقوع متفاوت وجود داشته باشد، عامل ابهام در اندازهگيري ارزش منصفانه دارايي وارد ميشود، ليکن اين امر به معناي ناتواني در اندازهگيري ارزش منصفانه بهگونهاي اتکاپذير نيست. در صورتي که دارايي نامشهود تحصيل شده در ترکيب تجاري داراي عمر مفيد معين باشد، اين پيشفرض قابل رد وجود دارد که ميتوان ارزش منصفانه آن را بهگونهاي اتکاپذير اندازهگيري کرد.
29 . دارايي نامشهود تحصيل شده در ترکيب تجاري ممکن است تنها به همراه يک دارايي ثابت مشهود يا يک دارايي نامشهود مرتبط، قابل تفکيک باشد. براي مثال، ممکن است مجوز انتشار يک مجله جدا از بانک اطلاعاتي مشترکين آن قابل فروش نباشد يا علامت تجاري چشمه آب معدني ممکن است مربوط به چشمه خاصي باشد و نتوان آن را به صورت جدا از آن چشمه فروخت. در اين گونه موارد، در صورتي که نتوان ارزشهاي منصفانه هر يک از داراييهاي گروه را به گونهاي اتکاپذير اندازهگيري کرد، واحد تحصيلکننده، گروه داراييها را بهعنوان يک دارايي واحد، جدا از سرقفلي شناسايي ميکند.
30 . ” علامت تجاري“ و ” نام تجاري“ اصطلاحاتي عمومي است که اغلب براي اشاره به گروهي از داراييهاي مکمل از قبيل نشان تجاري، اسم تجاري، فرمولها، دستورالعملها و مهارتهاي فني مرتبط استفاده ميشود. واحد تحصيلکننده، در صورتي يک گروه از داراييهاي نامشهود مکمل تشکيلدهنده يک علامت تجاري را به عنوان يک دارايي منفرد شناسايي ميکند که نتواند ارزش منصفانه هر يک از اين داراييها را بهگونهاي اتکاپذير اندازهگيري کند. در صورتي که ارزش منصفانه هر کدام از داراييهاي مکمل به صورتي اتکاپذير قابل اندازهگيري باشد، واحد تحصيلکننده ميتواند مجموع آنها را به عنوان يک دارايي شناسايي کند، مشروط بر اينکه آن داراييها داراي عمر مفيد مشابهي باشند.
31 . اندازهگيري اتکاپذير ارزش منصفانه دارايي نامشهود تحصيل شده در ترکيب تجاري ممکن است تنها در مواردي ميسر نباشد که دارايي نامشهود از حقوق قانوني يا ساير حقوق قراردادي ناشي شود و يا :
الف. جداشدني نباشد، يا
ب . جداشدني باشد، اما سابقه يا شواهدي از معاملات همان دارايي يا داراييهاي مشابه وجود نداشته باشد، و درنتيجه، برآورد ارزش منصفانه به متغيرهاي غيرقابل اندازهگيري وابسته خواهد بود.
مخارج بعدي پروژه تحقيق و توسعه در جريان تحصيل شده
32 . مخارج تحقيق يا توسعهاي که حائز شرايط مندرج در زیر باشد بايد بر اساس بندهاي 41 تا 50 به حساب گرفته شود:
الف . مربوط به يک پروژه تحقيق يا توسعه در جريان باشد که به صورت جداگانه يا از طريق ترکيب تجاري تحصيل و به عنوان يک دارايي نامشهود شناساييشده است، و
ب . بعد از تحصيل آن پروژه واقع شود.
33 . مخارج بعدي مربوط به تحقيق و توسعه ياد شده در بند 32 به شرح زير شناسايي ميشود:
الف. در صورتي که مخارج تحقيق باشد، هنگام وقوع به عنوان هزينه شناسايي ميشود،
ب . در صورتي که مخارج توسعه باشد و حائز معيارهاي شناخت به عنوان دارايي نامشهود طبق بند 44 نباشد، هنگام وقوع به عنوان هزينه شناسايي ميشود، و
ج . در صورتي که مخارج توسعه باشد و معيارهاي شناخت به عنوان دارايي نامشهود طبق بند 44 را داشته باشد، به مبلغ دفتري پروژه تحقيق و توسعه افزوده ميشود.
معاوضه داراييها
34 . یک یا چند دارایی نامشهود ممکن است در ازاي تمام یا بخشی از یک يا چند دارایی غیرپولی، یا ترکیبی از داراییهای پولی و غیرپولی تحصیل شود. بهای تمام شده اینگونه داراییهاي نامشهود بهارزش منصفانه اندازهگیری میشود، مگر اینکه معاوضه فاقد محتوای تجاری باشد یا ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده و دارایی واگذار شده بهنحو اتکا پذیر قابل اندازهگیـری نباشد. اگر دارایی تحصیل شـده به ارزش منصفانه اندازهگیـری نشـود،
بهای تمام شده آن بهمبلغ دفتری دارایی واگذار شده اندازهگیری میشود.
35 . واحد تجاری وجود محتوای تجاری يک معاوضه را با توجه به میزان تغییرات مورد انتظار در جریانهای نقدی آتی واحد تجاري، درنتیجه معامله، تعیین میکند. یک معاوضه در صورتی دارای محتوای تجاری است که :
الف. ريسک، زمانبندی و مبلغ جریانهای نقدی دارایی تحصیل شده و جریانهای نقدی دارایی واگذار شده متفاوت باشد، یا
ب . ارزش اقتصادي آن قسمت از عملیات واحد تجاری که معاوضه به آن مربوط ميشود، درنتیجه معاوضه تغییر کند، و
ج . تفاوتهاي موجود در بندهاي ” الف“ یا ” ب“، نسبت به ارزش منصفانه داراییهای معاوضه شده قابل توجه باشد.
برای تعیین محتواي تجاري معاوضه، ارزش اقتصادي قسمتی از عملیات واحد تجاری که معاوضه به آن مربوط است، بايد براساس جریانهای نقدی پس از مالیات محاسبه شود.
36 . یک معيار برای شناسایی دارایی نامشهود آن است که بتوان بهای تمام شده آن را بهگونهاي اتکا پذیر اندازهگیری کرد. ارزش منصفانه دارایی نامشهودی که معاملات بازار قابل مقایسه برای آن وجود ندارد، در صورتی بهگونهاي اتکاپذیر قابلاندازهگیری است که دامنه تغييرات برآوردهای منطقی ارزش منصفانه آن دارایی قابل توجه نباشد، یا احتمالات مربوط به برآوردهای مختلف در آن دامنه را بتوان به طور منطقی ارزیابی کرد و در برآورد ارزش منصفانه مورد استفاده قرار داد. در صورتي که واحد تجاری بتواند ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده یا دارایی واگذار شده را بهگونهاي اتکاپذیر تعيين کند، ارزش منصفانه دارایی واگذار شده با در نظرگرفتن مبلغ وجه نقد يا معادل نقد انتقال يافته، برای اندازهگیری بهای تمام شده دارايي تحصيل شده بکار میرود، مگر اینکه ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده معتبرتر باشد.
سرقفلي ايجاد شده در واحد تجاري
37 . سرقفلي ايجاد شده در واحد تجاري اگرچه انتظار ميرود به جريان منافع اقتصادي آتي كمك كند، ليكن به طور جداگانه قابل تشخيص نيست و لذا حائز معيارهاي شناخت به عنوان دارايي نميباشد. در واقع سرقفلي ايجاد شده در واحد تجاري به علت اينكه حقوقي قابل كنترل نيست، منافع اقتصادي آتي مشخصي ايجاد نميكند و بهاي تمام شده آن نيز به گونهاي اتكاپذير قابلاندازهگيري نيست، لذا اساساً به عنوان دارايي شناسايي نميشود.
داراييهاي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري
38 . در بعضي موارد، ارزيابي اينکه دارايي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري حائز شرايط شناخت ميباشد به دلايل زير مشکل است:
الف. دشواري تعيين وجود و زمان ايجاد يک دارايي قابل تشخيص که منافع اقتصادي آتي مورد انتظار را ايجاد خواهد کرد، و
ب . دشواري تعيين بهاي تمام شده دارايي بهگونهاي اتکاپذير. در برخي موارد، مخارج ايجاد دارايي نامشهود در واحد تجاري را نميتوان از مخارج نگهداري يا ارتقاي سرقفلي ايجاد شده در واحد تجاري يا مخارج اداره عمليات روزمره متمايز کرد.
بنابراين، واحد تجاري علاوه بر رعايت الزامات عمومي براي شناخت و اندازهگيري اوليه يک دارايي نامشهود، الزامات و رهنمودهاي بندهاي 39 الي 53 را براي تمام داراييهاي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري بکار ميبرد.
39 . به منظور ارزيابي اينکه يک دارايي نامشهود ايجاد شده داخلي حائز معيارهاي شناخت است، واحد تجاري ايجاد دارايي را در دو گروه زير طبقهبندي ميکند:
الف. مرحله تحقيق
ب . مرحله توسعه
اگرچه اصطلاحات «تحقيق» و «توسعه» تعريف شدهاند، اما براي مقاصد اين استاندارد، اصطلاحات «مرحله تحقيق» و «مرحله توسعه» مفاهيم گستردهتري دارند.
40 . چنانچه نتوان مرحله تحقيق را از مرحله توسعه يک پروژه داخلي ايجاد دارايي نامشهود تميز داد، در اين صورت فرض ميشود مخارج پروژه در مرحله تحقيق واقع شده است.
مرحله تحقيق
41 . مخارج تحقيق يا مخارجي که در مرحله تحقيقاتي يک پروژه داخلي واقع ميشود نبايد به عنوان دارايي نامشهود شناسايي شود. اين مخارج در هنگام وقوع بايد به عنوان هزينه شناسايي گردد.
42 . واحد تجاري، در مرحله تحقيق يک پروژه داخلي، نميتواند وجود دارايي نامشهودي را که منافع اقتصادي آتي ايجاد خواهد کرد، اثبات کند. بنابراين، اين مخارج در هنگام وقوع به عنوان هزينه شناسايي ميشود.
43 . نمونههايي از فعاليتهاي تحقيق به شرح زير است:
الف. فعاليتهايي با هدف دستيابي به دانش جديد،
ب . جستجو براي ارزيابي و انتخاب نهايي موارد کاربرد يافتههاي تحقيق يا ساير دانشها،
ج . جستجوي جايگزينهايي براي مواد، تجهيزات، محصولات، فرايندها، سيستمها يا خدمات، و
د . فرمولـه کردن، طراحي، ارزيابي و انتخاب نهايي جايگزينهاي ممکن براي مواد، تجهيزات، محصولات، فرايندها، سيستمها يا خدمات جديد يا بهبود يافته.
مرحله توسعه
44 . مخارج توسعه يا مخارجي که در مرحله توسعه يک پروژه داخلي واقع مي گردد تنها درصورت اثبات تمام شرايط زير به عنوان دارايي نامشهود شناسايي ميشود:
الف . امکانپذيري تکميل دارايي نامشهود از نظر فني، به گونهاي که براي استفاده يا فروش آماده شود.
ب . قصد واحد تجاري براي تکميل دارايي نامشهود و استفاده يا فروش آن.
ج . توانايي واحد تجاري براي استفاده يا فروش دارايي نامشهود.
د . ايجاد منافع اقتصادي آتي توسط دارايي نامشهود. ازجمله، واحد تجاري بتواند وجود بازار براي دارايي نامشهود يا محصول آن و سودمندي آن در صورت استفاده داخلي را اثبات کند.
ﻫ . دسترسي به منابع کافي فني، مالي و ساير منابع براي تکميل، توسعه و استفاده يا فروش دارايي نامشهود.
و . توانايي واحد تجاري براي اندازهگيري مخارج قابل انتساب به دارايي نامشهود بهگونهاي اتکاپذير طي دوره توسعه.
45 . در برخي موارد واحد تجاري، در مرحله توسعه يک پروژه داخلي، ميتواند دارايي نامشهود را تشخيص دهد و محتمل بودن منافع اقتصادي آتي ناشي از آن را اثبات کند، زيرا مرحله توسعه يک پروژه داخلي، نسبت به مرحله تحقيق آن پيشرفت بيشتري دارد.
45- مکرر. واحد تجاری جهت اثبات ایجاد منافع اقتصادی آتی توسط دارایی نامشهود، منافع اقتصادی آتی قابل کسب از دارایی را با بکارگیری الزامات استاندارد حسابداری شماره 32 با عنوان کاهش ارزش داراییها ارزیابی میکند. چنانچه منافع اقتصادی دارایی تنها در ترکیب با سایر داراییها ایجاد شود، واحد تجاری مفهوم واحدهای مولد وجه نقد طبق استاندارد حسابداری شماره 32 را بکار میگیرد.
46 . نمونههايي از فعاليتهاي توسعه به شرح زير است:
الف. طراحي، ساخت و آزمايش نمونهها و مدلها قبل از مرحله توليد يا استفاده،
ب . طراحي تجهيزات، الگوها و قالبها براساس فناوري جديد،
ج . طراحي، ساخت و بهرهبرداري از تجهيزات نمونهسازي در حدي که از نظر اقتصادي، توليد تجاري تلقي نشود، و
د . طراحي، ساخت و آزمايش جايگزين انتخابي براي مواد خام، تجهيزات، محصولات، فرايندها، سيستمها يا خدمات جديد يا بهسازي شده.
47 . دسترسي به منابع براي تکميل، استفاده و کسب منافع از دارايي نامشهود را ميتوان براي مثال از طريق يک طرح تجاري اثبات کرد که منابع فني، مالي و ساير منابع مورد نياز و توانايي واحد تجاري براي تأمين آن منابع را نشان ميدهد. در برخي موارد واحد تجاري دسترسي به منابع مالي برونسازماني را با کسب موافقت يک وامدهنده براي تأمين مالي طرح، اثبات ميکند.
48 . سيستمهاي هزينهيابي واحد تجاري اغلب ميتوانند مخارج ايجاد يک دارايي نامشهود در داخل واحد تجاري از قبيل حقوق و دستمزد و ساير مخارج تحمل شده براي حفظ و نگهداري از حق تأليف يا حق امتياز يا توسعه نرمافزار رايانهاي را بهگونهاي اتکاپذير اندازهگيري کنند.
49 . علايم تجاري، حق نشر و اقلام داراي ماهيت مشابه ايجاد شده در داخل واحد تجاري نبايد به عنوان داراييهاي نامشهود شناسايي شوند.
50 . مخارج انجام شده براي علايم تجاري، حق نشر و اقلام داراي ماهيت مشابه ايجاد شده در داخل واحد تجاري را نميتوان از مخارج گسترش کلي فعاليتهاي تجاري متمايز کرد. بنابر اين، چنين اقلامي به عنوان دارايي نامشهود شناسايي نميشوند.
بهاي تمام شده دارايي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري
51 . بهاي تمام شده يک دارايي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري، شامل مجموع مخارج واقعشده از تاريخي ميباشد که دارايي نامشهود براي اولين بار معيارهاي شناخت اشاره شده در بندهاي 12، 14 و 44 را احراز ميکند. براساس بند 57 مخارجي که قبلاً به عنوان هزينه شناسايي شده است، به حساب دارايي برگشت داده نميشود.
52 . بهاي تمام شده يک دارايي نامشهود ايجاد شده در واحد تجاري شامل تمام مخارج ضروري است که بطور مستقيم يا براساس مباني تخصيص معقول و يکنواخت قابل انتساب به ايجاد، توليد و آماده سازي دارايي براي استفاده مورد نظر مديريت ميباشد. نمونههايي از مخارج قابل انتساب به شرح زير است:
الف. مواد و خدمات استفاده شده براي ايجاد دارايي نامشهود،
ب . حقوق و مزاياي کارکناني که در ايجاد دارايي نقش داشتهاند،
ج . مخارج ثبت حقوق قانوني،