استاندارد‌ حسابرسي‌ 530
نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ و ساير روشهاي‌ انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌

 

(تجديد نظر شده 1383)

 (لازم‌الاجرا براي‌ حسابرسي‌صورتهاي‌ مالي‌كه‌ دوره‌ مالي آن از‌ اول‌ فروردين ‌1383 و پس از آن‌ شروع‌ مي‌شود)

 

فهرست‌

بند

کليات

3 – 1

تعاريف‌

12 - 3

شواهد حسابرسي‌

13

آزمون‌ كنترلها

16 – 14

آزمونهاي‌ محتوا

17

ملاحظات‌ مربوط‌ به‌ خطر هنگام‌ كسب‌ شواهد

20 – 18

روشهاي‌ كسب‌ شواهد

21

انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌ به‌منظور گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌

23 – 22

انتخاب‌ همه‌ اقلام‌

24

انتخاب‌ اقلام‌ خاص‌

26-25

نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌

27

مقايسه‌ رويكردهاي‌ نمونه‌گيري‌ آماري‌ و غيرآماري‌

30-28

طراحي‌ نمونـه‌

34-31

جامعـه

35

طبقه‌بندي

38-36

انتخاب‌ اقلام‌ براساس‌ ارزش

39

اندازه‌ نمونه‌

41-40

انتخاب‌ نمونه‌

43-42

اجراي‌ روشهاي‌ حسابرسي‌

46-44

ماهيت‌ و دليل‌ اشتباهات‌

50-47

تعميم‌ اشتباهات‌

53-51

ارزيابي‌ نتايج‌ نمونه‌

56-54

تاريخ‌ اجرا 

57

پيوست‌ 1  :   مثالهايي‌ از عوامل‌ مؤثر بر اندازه‌ نمونه‌ در آزمون‌ كنترلها

 

پيوست‌ 2  :   مثالهايي‌ از عوامل‌ مؤثر بر اندازه‌ نمونه‌ در آزمونهاي‌ محتوا

 

پيوست‌ 3  :   شيوه‌هاي‌ انتخاب‌ نمونه‌

 

 

اين استاندارد بايد همراه با استاندارد حسابرسي 200 ”هدف و اصول کلي حسابرسي صورتهاي مالي“ مطالعه شود.

  

 

كليـات‌

1 .    هدف‌ اين‌ استاندارد، ارائه‌ استانداردها و راهنماييهاي‌ لازم‌ درباره‌ چگونگي ‌استفاده‌ از روشهاي‌ نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ و ساير روشهاي‌ انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌ به‌منظور گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌ است‌.

2 . حسابرس‌ هنگام‌ طراحي‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ بايد شيوه‌هاي‌ مناسبي‌ را جهت‌ انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌ به‌گونه‌اي‌ تعيين‌ نمايد كه‌ بتواند شواهد حسابرسي‌ لازم‌ را به‌منظور دستيابي‌ به‌ هدفهاي‌ آزمون‌ حسابرسي‌ گرداوري‌ كند.

 

تعاريف‌

3 .    نمونه‌گيري‌ در حسابرسي  (نمونه‌گيري‌) عبارت‌ است‌ از بكارگيري‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ درباره‌ كمتر از 100 درصد اقلام‌ تشكيل‌دهنده‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌ گروه‌ معاملات‌ به‌گونه‌اي‌ كه‌ همه‌ واحدهاي‌ نمونه‌گيري‌، شانس‌ انتخاب‌ شدن‌ داشته‌ باشند. اين‌ روش‌، حسابرس‌ را دركسب‌ و ارزيابي‌ شواهد حسابرسي‌ مربوط‌ به‌ برخي‌ ويژگيهاي‌ اقلام‌ انتخابي‌ به‌منظور نتيجه‌گيري‌ درباره‌ جامعه‌ مورد آزمون‌ ياري‌ مي‌كند. نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ مي‌تواند با استفاده‌ از رويكرد آماري‌ يا غيرآماري‌ انجام‌ شود.

4 .    اشتبـاه‌  از ديدگاه‌ اين‌ بخش‌ به‌معناي‌ انحراف‌ از كنترلها (در موارد اجراي‌ آزمون‌ كنترلها) يا تحريف‌ (در موارد اجراي‌ آزمونهاي‌ محتوا)  است‌. همچنين‌،  مجموع‌ اشتباه‌ به‌معناي‌ ضريب‌ انحراف‌ يا مجموع‌ موارد تحريف‌ است‌.

5 .    اشتباه‌ غيرمعمول  عبارت‌ از اشتباهي‌ است‌ كه‌ تنها از يك‌رخداد استثنايي‌ و قابل‌ تشخيص‌ ناشي‌ مي‌شود و ازاين‌رو،  معرف‌ اشتباهات‌ موجود در جامعه‌ نيست‌.

6 .    جامعـه‌  عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ كاملي‌ از اطلاعات‌ كه‌ نمونه‌ از آن‌ انتخاب‌ مي‌شود و حسابرس‌ مي‌خواهد درمورد آن‌ نتيجه‌گيري‌ كند. براي‌ مثال‌، همه‌ اقلام‌ تشكيل‌دهنده‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌گروه‌ معاملات‌. يك‌جامعه‌ مي‌تواند به‌ طبقات‌ يا جامعه‌هاي‌ فرعي‌ تقسيم‌

 

شود كه‌ هرطبقه‌ به‌طور جداگانه‌ مورد رسيدگي‌ قرار گيرد.  "جامعه‌" در اين‌ استاندارد به‌گونه‌اي‌ بكار مي‌رود كه‌ "طبقه‌"  را نيز دربر گيرد.

7 .    خطر نمونه‌گيري  از اين‌ احتمال‌ ناشي‌ مي‌شود كه‌ نتيجه‌گيري‌ حسابرس‌ براساس‌ نمونه‌ ممكن‌ است‌ با نتيجه‌گيري‌ وي‌ از اجراي‌ همان‌ روش‌ حسابرسي‌ درباره‌ تمامي‌ اقلام‌ تشكيل‌ دهنده‌ جامعه‌، متفاوت‌ باشد.  دونوع‌ خطر نمونه‌گيري‌ وجود دارد:

 الف‌- خطر اين‌كه‌ درمورد آزمون‌ كنترلها،  حسابرس‌ خطر كنترل‌ را كمتر از ميزان‌ واقعي‌ تعيين‌ كند يا درمورد آزمونهاي‌ محتوا،  چنين‌ نتيجه‌گيري‌ كند كه‌ اشتباه‌ با اهميتي‌ وجود ندارد حال‌آن‌كه‌ واقعا وجود دارد.  اين‌ نوع‌ خطر بر اثربخشي‌ حسابرسي‌ اثر مي‌گذارد و به‌احتمال‌ زياد،  به‌ اظهارنظر نامناسب‌ حسابرس‌ منجر مي‌شود.

ب‌ - خطر اين‌كه‌ درمورد آزمون‌ كنترلها،  خطر كنترل‌ را بيشتر از ميزان‌ واقعي‌ تعيين‌ كند يا درمورد آزمونهاي‌ محتوا،  چنين‌ نتيجه‌گيري‌ كند كه‌ اشتباه‌ با اهميتي‌ وجود دارد حال‌آن‌كه‌ درواقع‌ وجود ندارد.  اين‌ نوع‌ خطر بر كارايي‌ حسابرسي‌ اثر مي‌گذارد و معمولاً  به‌ كار بيشتر براي‌ اثبات‌ نادرستي‌ نتيجه‌گيري‌ اوليه‌ مي‌انجامد.

مكمل‌ رياضي‌ اين‌ خطرها سطح‌ اطمينان‌ ناميده‌ مي‌شود.

 

8 .    خطر غير نمونه‌گيري  در مواردي‌ ايجاد مي‌شود كه‌ حسابرس‌ به‌دلايل‌ نامرتبط‌ با اندازه‌ نمونه‌، به‌نتيجه‌ نادرست‌ برسد. براي‌ مثال‌،  حسابرس‌ ممكن‌ است‌ به‌دلايل‌ زير موفق‌ به‌ تشخيص‌ اشتباه‌ نشود:

  • متقاعدكننده‌ بودن‌ بيشتر شواهد حسابرسي‌ نه‌ قطعي‌ بودن‌ آنها.
  • بكارگيري‌ روشهاي‌ نامناسب‌.
  • تفسير نادرست‌ شواهد.

 

9 .    واحد نمونه‌گيري‌  به‌ هريك‌ از اقلام‌ تشكيل‌ دهنده‌ جامعه‌ گفته‌ مي‌شود. براي‌ مثال‌، هريك‌از چكهاي‌ صادر شده‌،  فاكتورهاي‌ فروش‌ يا مانده‌هاي‌ حساب‌ بدهكاران‌ يا يك‌ واحد پولي‌.

10 . نمونه‌گيري‌ آماري‌  به‌ هرنوع‌ نمونه‌گيري‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ ويژگيهاي‌ زير را داشته‌ باشد:

 الف‌- انتخاب‌ تصادفي‌ اقلام‌ نمونه‌.

 ب‌ - استفاده‌ از نظريه‌ احتمالات‌ براي‌ ارزيابي‌ نتايج‌ نمونه‌،  شامل‌ اندازه‌گيري‌ خطر نمونه‌گيري‌.

هرنوع‌ نمونه‌گيري‌ كه‌ ويژگيهاي‌ الف‌ و ب‌ بالا را نداشته‌ باشد، نمونه‌گيري‌ غيرآماري‌ ناميده‌ مي‌شود.

11 .   طبقه‌بندي‌  يعني‌ تقسيم‌ جامعه‌ به‌ جامعه‌هاي‌ كوچكتري‌ كه‌ هريك‌ به‌عنوان‌ گروهي‌ از واحدهاي‌ نمونه‌گيري‌ با ويژگيهاي‌ مشابه‌ (اغلب‌،  ارزش‌ پولي‌)  محسوب‌ مي‌شود.

12 .    اشتباه‌ قابل‌ تحمل‌   عبارت‌ است‌ از حداكثر اشتباه‌ موجود در جامعه‌ كه‌ حسابرس‌ حاضر به‌پذيرش‌ آن‌ است‌.

شواهد حسابرسي‌

13 .   طبق‌ استاندارد 500[1]، شواهد حسابرسي‌ با استفاده‌ از تركيب‌ مناسبي‌ از آزمون‌ كنترلها و آزمونهاي‌ محتوا به‌دست‌ مي‌آيد.  نوع‌ آزموني‌ كه‌ قرار است‌ اجرا شود در تشخيص‌ بكارگيري‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ مناسب‌ براي‌ گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌ داراي‌ اهميت‌ است‌.

آزمون‌ كنترلها

14 .   طبق‌ استانداردهاي 315[2]، و 330[3]، آزمون‌ كنترلها درصورتي‌ انجام‌ مي‌شود كه‌ حسابرس‌ قصد داشته‌ باشد خطر كنترل‌ مربوط‌ به‌ يك‌ادعاي‌ مشخص‌ را پايين‌تر از حدبالا براورد كند.

15 .   حسابرس‌ براساس‌ شناخت‌ خود از سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌،  ويژگيها يا صفاتي‌ را مشخص‌ مي‌كند كه‌ اجراي‌ يك‌كنترل‌ و همچنين‌، شرايط‌ احتمالي‌ انحراف‌ از رعايت‌ كامل‌ آن‌ را نشان‌ مي‌دهد. حسابرس‌ سپس‌ مي‌تواند بود يا نبود صفات‌ را آزمون‌ كند.

16 .   نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ براي‌ مقاصد آزمون‌ كنترلها عموما  در مواردي‌ مناسب‌ است‌ كه‌ شواهدي‌ از اجراي‌ كنترلها باقي‌ مي‌ماند (براي‌ مثال‌،  امضاي‌ سفارش‌ فروش‌ توسط‌ مدير اعتبارات‌ به‌عنوان‌ تصويب‌ اعتبار مشتري‌ يا شواهد مجوز ورود داده‌ها به‌ سيستم‌ رايانه‌اي‌).

 

آزمونهاي‌ محتوا

17 .   آزمونهاي‌ محتوا با مبالغ‌ سروكار دارد و بر دوگونه‌ است‌: روشهاي‌ تحليلي‌ و آزمون‌ جزييات‌ معاملات‌ و مانده‌ حسابها. هدف‌ آزمونهاي‌ محتوا، كسب‌ شواهد حسابرسي‌ لازم‌ براي‌ كشف‌ تحريفهاي‌ با اهميت‌ در صورتهاي‌ مالي‌ است‌. در موارد اجراي‌ آزمونهاي‌ محتواي‌ جزييات‌ معاملات‌ و مانده‌ حسابها، از نمونه‌گيري‌ و ساير شيوه‌هاي‌ انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌ و گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌ به‌منظور اثبات‌ يك‌يا چند ادعاي‌ مرتبط‌ به‌ هرمبلغ‌ منعكس‌ در صورتهاي‌ مالي‌ (مانند اثبات‌ وجود مانده‌ حسابهاي‌ دريافتني‌) يا براورد مستقل‌ برخي‌ مبالغ‌ (مانند، ارزش‌ موجوديهاي‌ ناباب‌) مي‌تواند استفاده‌ شود.

 

ملاحظات‌ مربوط‌ به‌ خطر هنگام‌ كسب‌ شواهد

18 . حسابرس‌ هنگام‌ كسب‌ شواهد بايد قضاوت‌ حرفه‌اي‌ خود را در براورد خطر حسابرسي‌ و طراحي‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ لازم‌ براي‌ اطمينان‌ يافتن‌ از كاهش‌ خطر به‌ يك‌حد پايين‌ قابل‌ قبول‌ بكار گيرد.

19 .   خطر حسابرسي‌ عبارت‌ است‌ از خطر اين‌كه‌ حسابرس‌ نسبت‌ به‌ صورتهاي‌ مالي‌ حاوي‌ تحريف‌ بااهميت‌،  نظر حرفه‌اي‌ نامناسب‌ اظهار كند.  خطر حسابرسي‌ شامل‌ خطر ذاتي‌ (آسيب‌پذيري‌ مانده‌ يك‌حساب‌ در برابر تحريف‌ با  اهميت‌،  با اين‌ فرض‌ كه‌ هيچ‌ كنترل‌ داخلي‌ براي‌ آن‌ وجود نداشته‌ باشد)، خطر كنترل‌ (خطر اين‌كه‌ يك‌تحريف‌ بااهميت‌ توسط‌ سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌ به‌موقع‌ پيشگيري‌ يا كشف‌ و اصلاح‌ نشود)  و خطر عدم‌ كشف‌ (خطر اين‌كه‌ آزمونهاي‌ محتوا نتواند تحريف‌ با اهميت‌ را كشف‌ كند) است‌. اين‌ عناصر سه‌گانه‌ خطر حسابرسي‌ بايد در فرايند برنامه‌ريزي‌ براي‌ طراحي‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ به‌منظور كاهش‌ خطر حسابرسي‌ به‌يك‌حد پايين‌ قابل‌ قبول‌ مورد توجه‌ قرار گيرد.

20 .   خطر نمونه‌گيري‌ و خطر غيرنمونه‌گيري‌ مي‌تواند براجزاي‌ خطر حسابرسي‌ اثر گذارد. براي‌ مثال‌، حسابرس‌ ممكن‌ است‌ دراجراي‌ آزمون‌ كنترلها به‌ هيچ‌ اشتباهي‌ در نمونه‌ها برخورد نكند و به‌ اين‌ نتيجه‌ برسد كه‌ خطر كنترل‌ پايين‌ است‌،  درحالي‌كه‌ درواقع‌ ضريب‌ اشتباه‌ موجود درجامعه‌ بطور غيرقابل‌ قبولي‌ بالا باشد (خطر نمونه‌گيري‌).  همچنين‌،  ممكن‌ است‌ اشتباهي‌ در نمونه‌ وجود داشته‌ باشد كه‌ حسابرس‌ نتواند كشف‌ كند (خطر غيرنمونه‌گيري‌). حسابرس‌ درارتباط‌ با آزمونهاي‌ محتوا مي‌تواند شيوه‌هاي‌ گوناگوني‌ را به‌منظور كاهش‌ خطر عدم‌ كشف‌ به‌ يك‌سطح‌ قابل‌ قبول‌، اجرا كند. اين‌ شيوه‌ها برحسب‌ ماهيت‌ آنها،  متضمن‌ خطر نمونه‌گيري‌ و يا غيرنمونه‌گيري‌ خواهد بود. براي‌ مثال‌،  حسابرس‌ ممكن‌ است‌ روش‌ تحليلي‌ نامناسبي‌ را انتخاب‌ كند (خطر غير نمونه‌گيري‌)  يا ممكن‌ است‌ تحريف‌ كم‌اهميتي‌ را در آزمون‌ جزييات‌ پيدا كند، درحالي‌كه‌ تحريف‌ موجود در جامعه‌ از ميزان‌ قابل‌ تحمل‌ بيشتر باشد (خطر نمونه‌گيري‌).  چه‌در آزمون‌ كنترلها و چه‌در آزمونهاي‌ محتوا،  خطر نمونه‌گيري‌ مي‌تواند با افزايش‌ اندازه‌ نمونه‌ كاهش‌ داده‌ شود، درحالي‌كه‌ خطر غير نمونه‌گيري‌ مي‌تواند ازطريق‌ برنامه‌ريزي‌، نظارت‌ و بررسي‌ صحيح‌، كاهش‌ يابد.

 

روشهاي‌ كسب‌ شواهد

21 .   روشهاي‌ كسب‌ شواهد حسابرسي‌ شامل‌ وارسي‌،  مشاهده‌،  پرس‌وجو و تاييدخواهي‌، محاسبه‌ و روشهاي‌ تحليلي‌ است‌.  انتخاب‌ روشهاي‌ مناسب‌ به‌ قضاوت‌ حرفه‌اي‌ حسابرس‌ درشرايط‌ موجود بستگي‌ دارد.  بكارگيري‌ اين‌ روشها اغلب‌ مستلزم‌ انتخاب‌ اقلامي‌ از يك‌جامعه‌ براي‌ آزمون‌ است‌.

 

انتخاب‌ اقلام‌ براي‌ آزمون‌ به‌منظور گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌

22 .      حسابرس‌ هنگام ‌طراحي‌ روشهاي‌ حسابرسي ‌بايد شيوه‌هاي‌ مناسب ‌انتخاب‌ اقلام‌ را براي ‌آزمون ‌مشخص‌ كند. شيوه‌هاي‌ قابل‌ استفاده‌ عبارت‌ است‌ از:

 الف‌- انتخاب‌ همه‌ اقلام‌ (رسيدگي‌ 100 درصد)،

 ب‌ - انتخاب‌ اقلام‌ خاص‌، و

 پ‌ - نمونه‌گيري‌.

 

23 .   تصميم‌گيري‌ درمورد اين‌كه‌ از كدام‌ رويكرد استفاده‌ شود،  به‌ شرايط‌ موجود بستگي‌ دارد و بكارگيري‌ هريك‌ از شيوه‌هاي‌ بالا يا تركيبي‌ از آنها مي‌تواند درشرايط‌ خاصي‌ مناسب‌ باشد. گرچه‌ تصميم‌گيري‌ درباره‌ استفاده‌ از هرشيوه‌ يا تركيبي‌ از آنها،  براساس‌ خطر حسابرسي‌ و كارايي‌ حسابرسي‌ صورت‌ مي‌گيرد،  اما، حسابرس‌ بايد متقاعد شود كه‌ شيوه‌هاي‌ مورد استفاده‌، ازلحاظ‌ تامين‌ شواهد حسابرسي‌ كافي‌ و مناسب‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ هدفهاي‌ آزمون‌ اثربخش‌ است‌.

 

انتخاب‌ همه‌ اقلام‌

24 .   حسابرس‌ ممكن‌ است‌ رسيدگي‌ به‌ كل‌ جامعه‌ (يا يك‌طبقه‌) اقلام‌ تشكيل‌دهنده‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌گروه‌ معاملات‌ را مناسبترين‌ راه‌كار تشخيص‌ دهد.  رسيدگي‌ 100درصد درمورد آزمون‌ كنترلها غيرمتداول‌ اما درمورد آزمونهاي‌ محتوا متداول‌ است‌. براي‌ مثال‌، رسيدگي‌ 100 درصد ممكن‌ است‌ در موارد زير مناسب‌ باشد:

  • جامعه‌ از يك‌گروه‌ كوچك‌ اقلام‌ پر ارزش‌ تشكيل‌ شده‌ است‌.
  • خطر ذاتي‌ و خطر كنترل‌ بالاست‌ و ساير شيوه‌ها شواهد حسابرسي‌ مناسب‌ و كافي‌ را فراهم‌ نمي‌كند.
  • ماهيت‌ تكراري‌ محاسبات‌ يا ساير پردازشهاي‌ انجام‌ شده‌ توسط‌ سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ رايانه‌اي‌، رسيدگي‌ 100درصد را مقرون‌ به‌صرفه‌ مي‌كند.

 

 انتخاب‌ اقلام‌ خاص‌

25 .   حسابرس‌ ممكن‌ است‌ تصميم‌ بگيرد اقلام‌ خاصي‌ از جامعه‌ را براساس‌ عواملي‌ چون‌ شناخت‌ از فعاليت‌ واحد مورد رسيدگي‌، براورد اوليه‌ از خطرهاي‌ ذاتي‌ و كنترل‌، و ويژگيهاي‌ جامعه‌ مورد آزمون‌ انتخاب‌ كند.  انتخاب‌ قضاوتي‌ اقلام‌ خاص‌ درمعرض‌ خطر غيرنمونه‌گيري‌ است‌. اقلام‌ خاص‌ انتخابي‌ مي‌تواند شامل‌ موارد زير باشد:

  • اقلام‌ بزرگ‌ يا كليدي‌ .  حسابرس‌ ممكن‌ است‌ تصميم‌ بگيرد اقلام‌ خاصي‌ را از يك‌جامعه‌، به‌دليل‌ مبلغ‌ بالا يا ساير ويژگيهاي‌ آن‌ اقلام‌،  چون‌ مشكوك‌،  غيرعادي‌ يا مخاطره‌آميز بودن‌ يا داشتن‌ پيشينه‌ رخداد اشتباه‌،  انتخاب‌ كند.
  • همه‌ اقلام‌ بزرگتر از يك‌مبلغ‌ معين‌ . حسابرس‌ ممكن‌ است‌ تصميم‌ بگيرد به‌منظور اثبات‌ بخش‌ عمده‌اي‌ از جمع‌ اقلام‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌گروه‌ معاملات‌،  اقلام‌ بزرگتر از يك‌مبلغ‌ معين‌ را رسيدگي‌ كند.
  • اقلام‌ مورد نياز براي‌ كسب‌ اطلاعات‌ . حسابرس‌ ممكن‌ است‌ اقلامي‌ را مورد رسيدگي‌ قرار دهد كه‌ اطلاعاتي‌ را درباره‌ موضوعاتي‌ چون‌ ماهيت‌ معاملات‌،  سيستمهاي‌ حسابداري‌ و كنترل‌ داخلي‌،  و فعاليت‌ واحد مورد رسيدگي‌ براي‌ وي‌ فراهم‌ مي‌كند.
  • اقلام‌ مورد نياز براي‌ آزمون‌ روشها . حسابرس‌ ممكن‌ است‌ به‌منظور تشخيص‌ اجراي‌ يك‌روش‌ بخصوص‌،  اقلام‌ خاصي‌ را با استفاده‌ از قضاوت‌ خود انتخاب‌ و رسيدگي‌ كند.

 

26 .   هرچند رسيدگي‌ انتخابي‌ به‌ اقلام‌ خاص‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌گروه‌ معاملات‌ اغلب‌ شيوه‌ مؤثري‌ براي‌ گرداوري‌ شواهد حسابرسي‌ است‌،  اما، نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ محسوب‌ نمي‌شود. نتايج‌ حاصل‌ از اجراي‌ روشهاي‌ حسابرسي‌ درمورد اين‌گونه‌ اقلام‌ نمي‌تواند به‌كل‌ جامعه‌ تعميم‌ داده‌ شود.  حسابرس‌ بايد درصورت‌ بااهميت‌ بودن‌ باقيمانده‌ جامعه‌،  لزوم‌ كسب‌ شواهد مناسب‌ را درباره‌ آن‌ مورد توجه‌ قرار دهد.

 

نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌

27 .   حسابرس‌ ممكن‌ است‌ تصميم‌ بگيرد نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ را نسبت‌ به‌ مانده‌ يك‌حساب‌ يا يك‌گروه‌ معاملات‌ بكار گيرد.  نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ مي‌تواند با استفاده‌ از طراحي نمونه آماري‌ يا غيرآماري‌ انجام‌ شود. نمونه‌گيري‌ در حسابرسي‌ در بندهاي‌ 31 تا 56 به‌تفصيل‌ شرح‌ داده‌ مي‌شود.

 

مقايسه‌ رويكردهاي‌ نمونه‌گيري‌ آماري‌ و غيرآماري‌

28 .   تصميم‌گيري‌ درباره‌ استفاده‌ از رويكرد نمونه‌گيري‌ آماري‌ يا غيرآماري‌،  به‌ قضاوت‌ حسابرس‌ درباره‌ مؤثرترين‌ روش‌ كسب‌ شواهد حسابرسي‌ مناسب‌ و كافي‌ درشرايط‌ خاص‌ بستگي‌ دارد. براي‌ مثال‌، درمورد آزمون‌ كنترلها،  تحليل‌ حسابرس‌ از ماهيت‌ و علت‌ اشتباه‌ اغلب‌ بااهميت‌تر از تحليل‌ آماري‌ از صِرف‌ بود يا نبود اشتباه‌ (يعني‌،  تعداد اشتباه‌) است‌. درچنين‌ شرايطي‌، استفاده‌ از نمونه‌گيري‌ غيرآماري‌ ممكن‌ است‌ مناسبترين‌ روش‌ باشد.

29 .   در موارد استفاده‌ از نمونه‌گيري‌ آماري‌،  اندازه‌ نمونه‌ مي‌تواند ازطريق‌ نظريه‌ احتمالات‌ يا قضاوت‌ حرفه‌اي‌ تعيين‌ شود.  علاوه‌براين‌، اندازه‌ نمونه‌ معيار معتبري‌ براي‌ تميز رويكرد آماري‌ از غيرآماري‌ نيست‌.  اندازه‌ نمونه‌ تابعي‌ است‌ از عواملي‌ مانند موارد يادشده‌ در پيوستهاي‌ 1 و 2. درشرايط‌ مشابه‌، اثر عواملي‌ چون‌ موارد ياد شده‌ در پيوستهاي‌ 1 و 2 براندازه‌ نمونه‌،  صرفنظراز بكارگيري‌ نمونه‌گيري‌ آماري‌ يا غيرآماري‌ يكسان‌ خواهد بود.

 


صفحه    1     2