19 . در صورت نبود استاندارد حسابداري خاص، مديريت رويههايي را بكار ميبرد كه به ارائه مفيدترين اطلاعات در صورتهاي مالي منجر شود. اين امر مستلزم بكارگيري قضاوت توسط مديريت واحد تجاري با مدنظر قرار دادن ملاحظات زير است :
الف. الزامات استانداردهاي حسابداري براي موضوعات مشابه و مربوط،
ب . تعاريف، معيارهاي شناخت و اندازهگيري داراييها، بدهيها، درآمدها و هزينهها مندرج در مفاهيم نظري گزارشگري مالي، و
ج . استانداردهاي صادره توسط ساير مراجع حرفهاي معتبر و رويههاي پذيرفته شده صنعت تا ميزاني كه با موارد الف و ب اين بند سازگار باشد.
تداوم فعاليت
20 . مديريت در زمان تهيه صورتهاي مالي، بايد توان ادامه فعاليت واحد تجاري را ارزيابي كند. صورتهاي مالي بايد برمبناي تداوم فعاليت تهيه شود مگر اينكه مديريت قصد انحلال يا توقف عمليات واحد تجاري را داشته باشد، يا عملاً ناچار به انجام اين امر شود . در مواردي كه مديريت از رويدادها و شرايطي آگاهي يابد كه ممكن است ابهام اساسي نسبت به توانايي تداوم فعاليت واحد تجاري ايجاد كند، اين ابهام بايد افشا شود . چنانچه صورتهاي مالي برمبناي تداوم فعاليت تهيه نشود، اين واقعيت بايد همراه با مبناي تهيه صورتهاي مالي و اينكه چرا واحد تجاري فاقد تداوم فعاليت تلقي شده است، افشا شود.
21 . تداوم فعاليت به معناي ادامه عمليات واحد تجاري در آينده قابل پيشبيني است. يعني در تهيه و ارائه صورتهاي مالي، هيچ قصد يا الزامي به انحلال واحد تجاري يا كاهش قابل توجه در حجم عمليات واحد تجاري فرض نميشود.
22 . مديريت براي ارزيابي تداوم فعاليت، تمام اطلاعات موجود در خصوص آينده قابل پيشبيني (حداقل 12 ماه پس از تاريخ ترازنامه) را بررسي ميكند. ميزان اين بررسي به واقعيات موجود در هر مورد بستگي دارد. در مواردي كه واحد تجاري داراي سابقه سودآوري است و به آساني به منابع مالي دسترسي دارد، نتيجهگيري درباره مناسب بودن كاربرد مبناي تداوم فعاليت براي واحد تجاري ميتواند بدون تجزيه و تحليل تفصيلي، امكانپذير باشد. درغير اين صورت، براي ارزيابي تداوم فعاليت ممكن است بررسي مواردي از قبيل عوامل مؤثر بر سودآوري جاري و مورد انتظار، جداول زماني بازپرداخت بدهيها و منابع بالقوه تأمين مالي ضروري باشد.
مبناي تعهدي
23 . به استثناي اطلاعات مربوط به جريانهاي نقدي، واحد تجاري بايد صورتهاي مالي خود را برمبناي تعهدي تهيه كند.
24 . در مبناي تعهدي، معاملات و ساير رويدادها در زمان وقوع (و نه در زمان دريافت يا پرداخت وجه نقد) شناسايي و در اسناد و مدارك حسابداري ثبت ميشود و در صورتهاي مالي دورههاي مربوط انعكاس مييابد. بسياري از هزينهها بر مبناي رابطه مستقيم مخارج تحملشده با درآمدهاي تحصيلشده در صورت سود و زيان شناسايي ميشود (تطابق هزينه و درآمد). در هر صورت، كاربرد مفهوم تطابق، شناخت اقلامي را در ترازنامه كه با تعريف داراييها يا بدهيها انطباق ندارد، مجاز نميشمرد.
ثبات رويه در نحوه ارائه
25 . نحوه ارائه و طبقهبندي اقلام در صورتهاي مالي از يك دوره به دوره بعد نبايد تغيير كند مگر در مواردي كه :
الف . تغييري عمده در ماهيت عمليات واحد تجاري يا تجديد نظر در نحوه ارائه صورتهاي مالي حاكي از اين باشد كه تغيير مزبور به ارائه مناسبتر معاملات يا ساير رويدادها منجر شود، يا
ب . تغييري در نحوه ارائه، به موجب يك استاندارد حسابداري الزامي شود.
26 . تحصيل يا واگذاري داراييهاي عمده يا تجديدنظر در نحوه ارائه صورتهاي مالي ممكن است مستلزم ارائه صورتهاي مالي به شكلي متفاوت باشد. تنها در شرايطي كه ادامه ارائه صورتهاي مالي به شكل جديد محتمل باشد يا اينكه منافع ارائه صورتهاي مالي به شكل جديد به روشني مشخص باشد، واحد تجاري بايد نحوه ارائه صورتهاي مالي خود را تغيير دهد. در صورت ايجاد تغيير در نحوه ارائه صورتهاي مالي، واحد تجاري اطلاعات مقايسهاي را طبق مندرجات بند 39 اين استاندارد تجديد طبقهبندي ميكند.
اهميت و تجميع
27 . تمام اقلام با اهميت بايد به طور جداگانه در صورتهاي مالي ارائه شود. مبالغ كم اهميت بايد با مبالغ داراي ماهيت يا كاركرد مشابه جمع شود و نيازي به ارائه جداگانه آنها نيست.
28 . صورتهاي مالي حاصل پردازش تعداد زيادي معاملات و ساير رويدادهاست كه با تجميع آنها در گروههاي مختلف براساس ماهيت يا كاركرد، سازمان مييابد. ارائه اطلاعات تلخيص و طبقهبندي شدهاي كه تشكيل دهنده اقلام اصلي مندرج در صورتهاي مالي اساسي يا در يادداشتهاي توضيحي است، آخرين مرحله از فرايند تجميع و طبقهبندي است. چنانچه يك قلم اصلي به تنهايي با اهميت نباشد در صورتهاي مالي اساسي يا در يادداشتهاي توضيحي، با اقلام اصلي ديگر جمع ميشود. اهميت يك قلم ممكن است به اندازهاي نباشد كه ارائه جداگانه آن را در صورتهاي مالي اساسي توجيه كند، اما افشاي جداگانه آن را در يادداشتهاي توضيحي ايجاب كند.
29 . در اين استاندارد، اطلاعاتي با اهميت تلقي ميشود كه عدم افشاي آن بر تصميمات اقتصادي استفادهكنندگان كه بر مبناي صورتهاي مالي اتخاذ ميشود، مؤثر واقع شود. اهميت به اندازه و ماهيت قلمي بستگي دارد كه در شرايط خاص در مورد حذف آن قضاوت ميشود. براي اتخاذ تصميم درباره اهميت يك قلم يا جمع اقلام، هم اندازه و هم ماهيت آن قلم يا اقلام ارزيابي ميشود. متناسب با شرايط، ممكن است يكي از دو عامل يادشده تعيين كننده باشد. براي مثال، داراييهايي كه ماهيت و كاركرد مشابه دارند با يکديگر جمع ميشود، حتي اگر مبالغ تك تك آنها قابل توجه باشد. با وجود اين، اقلام عمده كه از لحاظ ماهيت يا كاركرد با يکديگر متفاوت است جداگانه ارائه ميشود.
30 . چنانچه اجراي الزامات افشاي مندرج در استانداردهاي حسابداري به اطلاعات بي اهميت منجر شود، نيازي به رعايت آن نيست.
تهاتـر
31 . داراييها و بدهيها نبايد با يکديگر تهاتر شود مگر اينكه تهاتر آنها طبق استاندارد حسابداري ديگري الزامي يا مجاز باشد.
32 . اقلام درآمد و هزينه بايد تنها زماني تهاتر شود كه :
الف . يك استاندارد حسابداري تهاتر مزبور را الزامي يا مجاز كرده باشد، يا
ب . درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي كه از معاملات و رويدادهاي واحد يا مشابه حاصل ميشود، با اهميت نباشد. چنين مبالغي بايد طبق مفاد بند 27 اين استاندارد با يکديگر جمع شود.
33 . گزارش جداگانه هر دو گروه داراييها و بدهيها، و درآمدها و هزينههاي با اهميت، ضروري است. تهاتر اقلام در ترازنامه يا صورت سود و زيان موجب كاهش توان درك معاملات انجام شده و ارزيابي جريانهاي نقدي آتي واحد تجاري توسط استفادهكنندگان ميشود مگر در مواردي كه تهاتر منعكسكننده محتواي معامله يا رويداد مربوط باشد. گزارش خالص داراييها يعني داراييها پس از كسر اقلام كاهنده مربوط از قبيل ذخيره كاهش ارزش موجوديهاي مواد و كالا، ذخيره مطالبات مشكوكالوصول و استهلاك انباشته داراييهاي ثابت مشهود، تهاتر نيست.
34 . تهاتر دو يا چند قلم دريافتني و پرداختني تنها زماني مناسب است كه توان واحد تجاري براي تسويه حساب از طريق پرداخت مبلغ خالص يا عدم پرداخت و الزام ديگري به پرداخت مبلغ خالص، تضمين شده باشد. اين تضمين مستلزم وجود حق قانوني تهاتر است و اينكه چنين حقي در صورت ناتواني ديگري در ايفاي تعهد همچنان برقرار باشد. در غير اين صورت معمولاً اين امكان وجود دارد كه واحد تجاري به ايفاي تعهد ملزم شود، بدون آنكه بتواند به منافع اقتصادي آتي دارايي دست يابد.
35 . طبق استاندارد حسابداري شماره 3، درآمد عملياتي به ارزش منصفانه مابهازاي دريافتي يا دريافتني اندازهگيري ميشود. هر واحد تجاري، در روال فعاليتهاي عادي خود معاملات ديگري را نيز انجام ميدهد كه مولد درآمد عملياتي نيست، اما براي انجام فعاليتهاي مولد درآمد عملياتي آن ضروري است. نتايج اين گونه معاملات از طريق تهاتر درآمدها و هزينههاي مربوط به آن ارائه ميشود، به شرط اين كه تهاتر ياد شده محتواي معامله را منعكس كند. براي مثال :
الف. درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي حاصل از فروش داراييهاي غيرجاري (مانند سرمايهگذاريها و داراييهاي ثابت مشهود)، به مبلغ عوايد حاصل از فروش دارايي پس از كسر مبلغ دفتري و هزينههاي فروش آن گزارش ميشود.
ب . مخارج قابل استرداد مربوط به قرارداد با يك شخص ثالث با مبالغ دريافتي و دريافتني در اين رابطه، تهاتر و به صورت خالص گزارش ميشود.
36 . به علاوه، درآمدها و هزينههاي غيرعملياتي حاصل گروهي از معاملات مشابه (از قبيل سودها و زيانهاي حاصل از تسعير اقلام ارزي يا فروش داراييهاي ثابت مشهود) به صورت خالص گزارش ميشود، اما اندازه، ماهيت يا وقوع اينگونه درآمدها و هزينهها ممكن است به گونهاي باشد كه افشاي جداگانه آنها طبق استاندارد حسابداري شماره 6 با عنوان گزارش عملكرد مالي ضرورت يابد.
اطلاعات مقايسهاي
37 . صورتهاي مالي بايد در برگيرنده اقلام مقايسهاي دوره قبل باشد به جز در مواردي كه يك استاندارد حسابداري نحوه عمل ديگري را مجاز يا الزامي كرده باشد. اطلاعات مقايسهاي تشريحي تا جايي بايد افشا شود كه جهت درك صورتهاي مالي دوره جاري مربوط تلقي گردد.
38 . درمواردي، اطلاعات تشريحي ارائه شده در صورتهاي مالي دوره (هاي) قبل به دوره مالي جاري نيز مربوط است. براي نمونه، جزئيات يك دعواي حقوقي كه نتيجه آن در تاريخ ترازنامه قبلي مشخص نبوده و تاكنون حل و فصل نشده است، در دوره جاري افشا ميشود. ارائه اطلاعات مربوط به ابهامات موجود در تاريخ ترازنامه قبلي و اقدامات انجام شده طي دوره جاري جهت رفع ابهام آنها، براي استفادهكنندگان صورتهاي مالي مفيد است.
39 . درمواردي كه نحوه ارائه يا طبقهبندي اقلام در صورتهاي مالي اصلاح ميشود، به منظور اطمينان از قابليت مقايسه اقلام صورتهاي مالي، مبالغ مقايسهاي بايد تجديد طبقهبندي شود مگر اينكه اين امر ممكن نباشد. همچنين ماهيت، مبلغ و دليل تجديد طبقهبندي بايد افشا شود . هرگاه تجديد طبقهبندي مبالغ مقايسهاي عملي نباشد، واحد تجاري بايد دليل عدم تجديد طبقهبندي و ماهيت تغييراتي را كه در صورت تجديد طبقهبندي ايجاد ميشد، افشا كند.
40 . در برخي شرايط ممكن است تجديد طبقهبندي اطلاعات مقايسهاي عملي نباشد. براي نمونه ممكن است دادهها در دوره (هاي) قبلي به گونهاي گردآوري شده باشد كه تجديد طبقهبندي امكانپذير نباشد. در چنين شرايطي، ماهيت تعديلات مربوط، افشا ميشود. طبق الزامات استاندارد حسابداري شماره 6 با عنوان گزارش عملكرد مالي، چنانچه در رويه حسابداري تغييري صورت گيرد ارقام مقايسهاي دوره(هاي) قبل بايد برمبناي رويه جديد ارائه مجدد شود.
ساختار و محتوا
مقدمه
41 . براساس اين استاندارد، برخي اطلاعات مشخصاً در صورتهاي مالي اساسي و برخي ديگر حسب مورد در صورتهاي مالي اساسي يا در يادداشتهاي توضيحي افشا ميشود. در پيوست اين استاندارد نمونههاي پيشنهادي ترازنامه و صورت سود و زيان يك واحد تجاري كه ميتوان آن را متناسب با شرايط خاص مورد استفاده قرار داد، ارائه شده است. همچنين در استانداردهاي حسابداري شماره 2 و 6 بترتيب نمونههايي جهت ارائه صورت جريان وجوه نقد و صورت سود و زيان جامع ارائه شده است.
42 . در اين استاندارد واژه افشا به معناي وسيع آن به كار رفته كه دربرگيرنده ارائه در صورتهاي مالي اساسي يا در يادداشتهاي توضيحي است. موارد افشاي مقرر شده در ساير استانداردهاي حسابداري براساس الزامات آن استانداردها صورت ميگيرد.
تشخيص صورتهاي مالي
43 . صورتهاي مالي بايد به وضوح از ساير اطلاعاتي كه همراه آن در يك مجموعه انتشار مييابد قابل تشخيص و متمايز باشد.
44 . الزامات استانداردهاي حسابداري تنها در مورد صورتهاي مالي كاربرد دارد و درخصوص ساير اطلاعاتي كه در گزارش سالانه يا ساير مدارك يا گزارشهايي از اين قبيل ارائه ميشود، كاربرد ندارد. بنابراين، اين موضوع اهميت دارد كه استفادهكنندگان بتوانند اطلاعاتي كه برمبناي استانداردهاي حسابداري تهيه ميشود را از ساير اطلاعات تميز دهند.
45 . هر يك از اجزاي صورتهاي مالي بايد به وضوح مشخص شود. به علاوه، اطلاعات زیر بايد به گونهاي بارز نشان داده شود و در صورت لزوم براي درك صحيح اطلاعات ارائه شده، تكرار شود :
الف . نام واحد گزارشگر و شكل حقوقي آن،
ب . اينكه صورتهاي مالي مربوط به يك واحد تجاري يا مربوط به گروه واحدهاي تجاري است،
ج . تاريخ ترازنامه يا دوره مالي هر كدام كه با اجزاي صورتهاي مالي مناسبت داشته باشد،
د . واحد پول گزارشگري، و
ﻫ . سطح دقت به كار رفته در ارائه ارقام صورتهاي مالي.
46 . الزامات بند 45 معمولاً از طريق ارائه عناوين براي صفحات و عناوين مختصر براي ستونها در تمام صفحات صورتهاي مالي تأمين ميشود.
47 . در اغلب موارد، ارائه اطلاعات به صورت هزار ريال يا ميليون ريال قابليت درك صورتهاي مالي را افزايش ميدهد. اين امر تا آنجايي قابل قبول است كه سطح دقت ارائه اطلاعات افشا شود و منجر به حذف اطلاعات مربوط نگردد.
دوره گزارشگري
48 . صورتهاي مالي بايد حداقل به طور سالانه ارائه شود. در شرايط استثنايي كه تاريخ ترازنامه واحد تجاري تغيير ميكند و صورتهاي مالي براي دورهاي كوتاهتر از يكسال ارائه ميشود، واحد تجاري بايد علاوه بر دوره زماني تحت پوشش صورتهاي مالي، موارد زير را افشا كند :
الف . دليل بكار گرفتن دوره كمتر از يكسال، و
ب . اين واقعيت كه مبالغ مقايسهاي مربوط به صورت سود و زيان، صورت سود و زيان جامع، صورت جريان وجوه نقد و يادداشتهاي توضيحي مربوط قابل مقايسه نيست.
به موقع بودن
49 . چنانچه صورتهاي مالي ظرف مدت معقولي بعد از تاريخ ترازنامه در اختيار استفادهكنندگان قرار نگيرد، مفيد بودن آن كاهش مييابد. واحد تجاري بايد صورتهاي مالي خود را حداكثر ظرف مهلت مقرر در قوانين و مقررات مربوط منتشر كند. عواملي نظير پيچيدگي عمليات واحد تجاري، دليل كافي براي خودداري از گزارشگري به موقع محسوب نميشود.
ترازنامه
اطلاعاتي كه در ترازنامه ارائه ميشود
50 . ترازنامه بايد حداقل حاوي اقلام اصلي زير باشد :
الف . داراييهاي ثابت مشهود،
ب . داراييهاي نامشهود،
ج . سرمايهگذاريها،
د . موجودي مواد و كالا،
ﻫ . حسابها و اسناد دريافتني تجاري و ساير حسابهاو اسناد دريافتني،
و . موجودي نقد،
ز . حسابها و اسناد پرداختني تجاري و ساير حسابها و اسناد پرداختني،
ح . ذخيره ماليات،
ط . ذخيره مزاياي پايان خدمت كاركنان،
ي . بدهيهاي بلندمدت،
ك . سهم اقليت، و
ل . سرمايه و اندوختهها.
51 . علاوه بر موارد مندرج در بند 50، ممكن است به موجب ساير استانداردهاي حسابداري، ارائه اقلام اصلي و جمعهاي فرعي ديگري در ترازنامه الزامي باشد يا براي ارائه وضعيت مالي واحد تجاري به نحو مطلوب ضرورت داشته باشد.
52 . اين استاندارد ترتيب يا شكل ارائه اقلام را تعيين نميكند. بند 50 تنها فهرست آن گروه از اقلام اصلي را ارائه ميكند كه به لحاظ ماهيت يا كاركرد به اندازهاي با يکديگر متفاوتند كه ارائه جداگانه آنها در ترازنامه ضرورت مييابد. نمونههاي مربوط در پيوست اين استاندارد درج شده است. در موارد زیر اقلام اصلي يادشده تعديل ميشود :
الف. هرگاه استاندارد حسابداري ديگري ارائه جداگانه يك قلم را در ترازنامه الزامي كند، يا زماني كه مبلغ، ماهيت يا كاركرد يك قلم به گونهاي باشد كه ارائه جداگانه آن به ارائه مطلوب وضعيت مالي واحد تجاري كمك كند، آن قلم به اقلام اصلي اضافه ميشود، و
ب . شرح يا ترتيب درج اقلام ممكن است با توجه به ماهيت واحد تجاري و ماهيت معاملات آن و به منظور فراهم آوردن اطلاعات لازم جهت درك كلي وضعيت مالي واحد تجاري تعديل شود.
53 . اقلام اصلي مندرج در بند 50 به لحاظ ماهيت جنبه عام دارد. براي مثال، اقلامي از قبيل سرقفلي (اعم از سرقفلي محل كسب و سرقفلي ناشي از تركيب واحدهاي تجاري) و داراييهاي ناشي از مخارج توسعه كه در استانداردهاي جداگانهاي مورد بحث قرار گرفتهاند را ميتوان در ترازنامه تحت قلم اصلي داراييهاي نامشهود طبقهبندي كرد.
صفحه 1 2 3 4